گفتگوی روزنامه بهار باکاپیتان هوشنگ شهبازی
خرید هواپیما؛ گام اول نوسازی ناوگان هوایی
کاپیتــانهــوشنگ شهبازی، خلبان هواپیمایی جمهوری اسلامی بود که توانست هواپیما بوئینگ 727 پرواز مسکو تهران را در مهرماه سال 1390 با وجود باز نشدن چرخهای دماغه هواپیما، سالم به زمین بنشاند. همان روز فیلمی که بهوسیله تلفن همراه از این اقدام جسورانه تهیه شده بود در فضای مجازی دست به دست شد و اندکی بعد، با مشخص شدن نام خلبان آن پرواز، شهبازی به نماد خلبانهایی تبدیل شد که با وجود کهنه و فرسوده بودن ناوگان هوایی ایران، با از جان گذشتگی و مهارت و ابتکار، توانستهاند صنعت هوایی ایران را پابرجا نگاه دارند. اینک در دوران پسابرجام ورود ایرباس321 امیدهای زیادی را برای صنعت هوانوردی کشورمان ایجاد کرده است، برای بررسی بیم ها و امیدهای این صنعت دیرپا و فرسوده با کاپیتان مشهور ایرانی گفتگو کردهایم.شهبازی در گفتگو با «بهار» از لزوم اصلاح وضعیت مدیریتی و توجه به زیرساختهای صنعت هوایی گفته است. او معتقد است برای رسیدن به وضعی مطلوب باید کار بیستساله را در چهار سال انجام دهیم. شهبازی حرفهای ناگفته در سینه کم نداشت. از بیمهریها و از مهرورزیها. از آنچه که بعد آن پرواز بر وی گذشت. حرفهایش را با هم میخوانیم .جناب کاپیتان از پرواز موفقیتآمیزتان بگویید و از آنچه که بعد از آن رخ داد.همه مردم در جریان آن پرواز هستند و جزئیات آن بر همگان آشکار است اما چیزی که باید به آن پرداخته شود اقداماتی است که پس از آن صورت گرفت. وجه تمایز این سانحه با سوانح دیگر این بود که من سعی کردم این بحران را به یک فرصت برای محکوم کردن تحریمها تبدیل کنم. در واقع در این بحران منافع مسافران به خطر افتاده بود که من برای دفاع از حقوق شهروندی مسافران به سازمان ملل رفتم.
بهعنوان شهروند رفتید یا در جایگاه یک مدیر؟
به عنوان شهروند. متاسفانه مدیران کشور ما در عرض سی و چند سالی که از تحریمها گذشت فقط به حفظ پست خود پرداختند و هیچ کاری برای بهینهسازی زیرساختهای هواپیمایی انجام ندادند. درواقع میتوان گفت که این افراد دچار یک روزمرگی شده اند و بسیار منفعل عمل کردند. تا اینکه در حال حاضر به یمن مذاکرات برجام و برداشته شدن تحریمها در صدد خرید هواپیما هستند.این در حالی است که ما نه تنها زیرساختهای لازم را برای خرید هواپیما نداریم بلکه حتی آموزشهای لازم را هم ندیدهایم. ما در حال حاضر سی و پنج سال از هوانوردی جهان عقب هستیم و همین موضوع باعث میشود ما به استراتژیهای خاص هوانوردی منطبق بر مدیریت نوین جهانی نیاز داشته باشیم و تا جایی که من مطلع هستم این کار انجام نشده است.
یعنی برای ورود هواپیماهای تازه زمینهسازی نشده؟
خیر. در حال حاضر ما معترض به سیاستهای آمریکا در رابطه با ایران هستیم اما به این موضوع فکر نمیکنیم که اگر به ما 100 تا بوئینگ داده شود و ما وارد کشور کنیم زیر ساخت مورد نیاز برای نگهداری و حتی استفاده از این هواپیماها را نداریم. ایران حتی جای پارک مورد نیاز برای این هواپیماها را ندارد چه برسد به خلبان و مسائل دیگر. ایران هیچ زیرساختی برای وارد کردن هواپیما ندارد. باید کمی کلاه خود را قاضی کنیم. ایران که این همه اعتراض برای نداشتن هواپیما میکند چطور تا به حال به زیرساختهای مورد نیاز برای این هواپیماها فکر نکرده است؟ خلبانان کشور ما حتی آموزشهای لازم را برای پرواز نمیبینند. بعد ما توقع واردات هواپیما داریم. ما سی و پنج سال از هواپیمایی جهانی عقب هستیم و هوانوردی را مثل کشورهای اطراف خود رشد ندادهایم.
شما در این باره به مسئولین تذکر دادهاید؟
متاسفانه اعتراض من همیشگی بوده ولی هیچوقت به آن رسیدگی نشد و گوشی برای شنیدن آن پیدا نشده است. مشکل این است که ما برای مدیریتهای تخصصی کشور هم از مدیران سیاسی بدون هیچگونه تخصصی در آن مورد استفاده میکنیم. سیاست خیلی خوب است اما در همه رشتهها کارآمد نیست. برای موضوعاتی مثل هوانوردی ما باید مدیران متخصص داشته باشیم که بتوانند زیر ساختهای لازم برای این کار را مهیا کنند نه مدیران سیاسی که وابسته به میز و صندلی خود هستند.
ما همیشه در ایران با این موضوع مواجه هستیم که مهرههای مدیریتی بد چیده میشوند و مدیران در جای مخصوص به خود حضور ندارند. متاسفانه صنعت هوانوردی نیز تا به حالا مدیریت درستی نداشته است به همین دلیل این مشکلات به وجود آمده است.به موضوع اقدامات شما بعد از حادثهای که برای هواپیماتان رخ داد برگردیم.
من بعد از آن بحران که ممکن بود با یک فاجعه روبهرو شود سعی کردم از فرصت به بهترین نحو استفاده کنم. هر چند در این سانحه به علت عدم اطلاع رسانی درست، مردم بحران را بزرگنمایی میکنند ولی در واقع موضوعی که قابل بیان است و باید رسانهای میشد اتفاقات و اقدامات بعد از آن بحران هوایی بود. باید به این موضوع توجه ویژه داشت که تا به حال در تاریخ سازمان ملل هیچ خلبانی برای دفاع از حقوق شهروندی مسافران و هوانوردی کشور به سازمان ملل نرفته بود. ولی این موضوع نه تنها در ایران دیده نشد بلکه در دولت قبل من را بهخاطر مراجعه به سازمان ملل و اقداماتم مجبور به بازنشستگی اجباری کردند. من به بازنشستگی تن دادم ولی اقدامات خود را همچنان پیگرفتهام و تا چند وقت آینده نیز با کمک خدا من به دیوان لاهه خواهم رفت برای هوانوردی کشورمان. امیدوارم که این موضوعات محقق گردد تا من بتوانم دوباره در خدمت مردم عزیز کشورم باشم.
درباره بازنشستگی اجباری کمی توضیح میدهید؟من به دلیل همین فعالیتهایم در دولت قبلی بازنشسته شدهام. در دولت آقای احمدینژاد که ارزیابی عملکرد دولتشان کاملا مشخص است، با علم به این موضوع که من برای دفاع از هوانوردی کشورم به سازمان ملل میروم با این کار من مخالفت کردند و از من خواستند فعالیتهایم را ادامه ندهم. ولی من نتوانستم دست از کاری که شروع کرده بودم بردارم و به همین دلیل محکوم به بازنشستگی اجباری شدم. وقتی از سازمان ملل برگشتم به جای تشکر و قدردانی از کاری که انجام دادم و از حقوق شهروندی مسافرانم دفاع کردم حکم بازنشستگی را به دستم دادند.
در سازمان ملل چه گفتید؟من چون در گذشته در سازمان هواپیمایی کشوری کار کردهام از تمام قوانین 96 مادهای شیکاگو، کنوانسیونهای هوانوردی و کنوانسیونهای جهانی که در تمام کشورهای عضو ایکائو منعقد شده اطلاع لازم و کافی را دارم. تمام کشورهای دنیا ممکن است با یکدیگر به مشکل بر بخورند و این مشکلات از راههایی مثل مذاکرات یا حتی تحریم رفع میشود ولی در این بین برخی موارد بعید و غیر قابل انجام است که این مسائل معمولا برمیگردد به تهدید حیات انسانها.
آمریکا میتواند پول یا نفت ایران را تحریم کند اما تحت هیچ شرایطی نمیتواند حیات انسان را تحریم و تهدید کند. هوانوردی و مسافر معنی دقیقی از حیات انسان است و هواپیمای مسافربری ما مستقیما با حیات انسان سر وکار دارد. در کنوانسیونهای جهانی که کشورهای جهان از نظر بینالمللی به آن متعهد هستند به این موارد توجه شده است. ما نیز در دنیا عضو کنوانسیونهایی هستیم که آمریکا هم در آنها حضور دارد. در هیچ یک از این کنوانسیونها حیات انسان قابل تحریم و تهدید نیست. آمریکا بزرگترین اشتباهی که درباره تحریمها انجام داد تحریم حیات و جان انسانها بود که مدیران هواپیمایی ما در عرض این سی و چند سال میتوانستند با این دلیل آمریکا را در دنیا محکوم کنند. ولی به این دلیل که تجربه و دانش کافی درباره این موضوع نداشتند این موضوع هیچگاه مطرح نشد. در واقع بعد از بحران سال 90 اولین کسی که این مسئله را در سطح سازمان ملل مطرح کرد من بودم.
ما تمام تلاش خود را انجام میدهیم که نفت کشور را به فروش برسانیم تا بودجه داخلی کشور را تامین کنیم ولی کشور های همسایه ما میلیاردها تومان از همین هوانوردی خود پول در میآورند و ما همچنان به دنبال نفت از این موضوعات چشم پوشی میکنیم. هیچکس به این موضوع توجه نمیکند که ایرانی زمانی در هوانوردی دنیا از کشورهای رده اول بود و بهترین خلبانان و هواپیماهای کشوری را داشت. هیچکس از خودش نمیپرسد چرا چنین کشوری در حال حاضر دست کم سی سال از هوانوردی جهان عقب است؟
مگر به خاطر تحریمها نبود؟
مشکل فقط آن نیست. قبل از این که در سال 1390 آن بحران برای من به وجود بیاید مسائل صنعت هواپیمایی در جامعه ملموس و شناخته شده نبود و مردم فقط هواپیماهای جنگی را به رسمیت میشناختند. من در این مدت با تلاشهایم تا حدودی موفق شدهام هواپیمایی را از فرودگاه بین مردم بیاورم و آن را به باور مردم تبدیل کنم و آنها را با هوانوردی آشنا کنم. تمام سعیام را انجام دادم تا مساله هوانوردی ایران را در جهان بزرگنمایی کنم.
به نظر شما چرا تا تحریمها برداشته شد به اولین مسالهای که پرداختند هوانوردی است؟
مسلما خود به خود این اتفاق نیفتاده است و این موضوع حاصل زحمات من در 5 سال اخیر است. من برای رفع مشکلات هوانوردی ایران 5 سال است که با کل جهان دیپلماسی عمومی میکنم. دیپلماسی سیاسی کار وزارت خارجه است ولی من برای رفع این مشکلات دیپلماسی عمومی را پیشه کردهام و به آن میپردازم.
این مشکلات ما با استراتژیهای درست و سیاستگذاریهای بلندمدت در کشور حل خواهد شد. ما سالها از هواپیمایی منطقه عقب هستیم و برای حل آن باید جهشی عمل کنیم. این موضوع هم نیازمند استراتژیهای درست و زمانبر است تا بتوانیم راه 20 ساله را 4 ساله طی کنیم و این موضوع در کشور ما با وجود این سیاستگذاریها و این تلاشها برای حفظ منافع شخصی بسیار سخت است.
تحریم برای ما نوعی بحران بود ولی در حال حاضر با برداشته شدن تحریم ما فهمیدهایم که تهدید و تحریمی بزرگتر در داخل کشور داریم و با آن مواجه هستیم. ما تا به حال تمام مشکلاتمان را زیر سایه تحریم پوشش میدادیم و مخفی نگه میداشتیم ولی در حال حاضر که تحریم ها برداشته شده است باید چه کاری انجام دهیم؟ اینجاست که متوجه میشویم ما برای کارهای تخصصی نیاز به مدیران تخصصی داریم و زیرساختهایمان بسیار نامناسب است. ما بحران و عقبافتادگی مدیریتی خودمان را به گردن دیگران میاندازیم.
آیا هیچ وقت از شما برای آموزش خلبانهای کشورمان دعوت نشد؟
در داخل کشور خیر ولی خارج از کشور بارها برای آموزش به خلبانان دعوت شدهام ولی چون کاری مهمتر از آن داشتم و آن هم خدمت به هوانوردی و حقوقبشر کشورم است هیچ گاه نپذیرفتم. در واقع کسی از من درخواست نکرد چون کسانی که من را مجبور به بازنشستگی اجباری کردند این مساله را همهجا عنوان کردهاند که در واقع از فعالیت من در عرصههای داخلی جلوگیری شود.
به نظر شما ایمنی پرواز در حال حاضر در کشور چگونه است؟
تا به همین امروز که پروازهای کشور ما با وجود تحریم و مشکلات موجود کمترین سانحه را داشته است یا حتی میتوان گفت حادثهای نداشته است به دلیل ایثار خلبانان، کارکنان و مهندسین پرواز کشورمان است که با چنگ و دندان توانستهاند هواپیماها را نگه دارند. پروازهای ما در حال حاضر دچار بحران است به نحوی که هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم و میبینم سانحه ای رخ نداده است خدا را شکر میکنم و بسیار خوشحال میشوم. خیلی سریع باید کل ناوگان هواپیمایی ایران که دچار فرسودگی است تعویض شود.