دوران پسا انتخابات در میانه
قدرت رسانه (16)
نوشته: رضا عباسی اقدم
»» صبح صبا
دوران پسا انتخابات!
بسیار خوشحالیم از اینکه کسانی منتخب مردم شده اند که حرفهایشان بوی صداقت و راستی می داد و فریاد هیهات من الدروغ سر می دادند! بسیار خوشحالیم کسانی منتخب شده اند که سطح سواد و اندیشه شایسته ای دارند. بسیار خوشحالیم کسانی آمده اند که در بین همین مردم بوده اند و پسزمینه ای مقبول دارند. بسیار خوشحالیم که نیامده حرف از دفتر کار مشترک می زنند و یکدلی را نوید می دهند. موفق باشید.
در چندماه اخیر آنقدر در باب حواشی و البته متن انتخابات و تبلیغاتش صحبت شده که ملت انتخابات زده شده اند و گردش خون مردم از وعده های شیرین و سخنرانی های آتشین و تبلیغات آبدار و امیدهای تاریک و مدینه فاضله های میانه لبریز شده و البته سر رفته و بسیاری هم اور دوز کرده اند! به فردای انتخابات بیندیشید که صبح شده است و مردم دنبال دغدغه های خود هستند. نه خانی آمده، نه خانی رفته! این قسمت شانزدهم قدرت رسانه است؛ ملت!
1- اکثر کاندیداها در سخنرانی ها و شعارها و تبلیغاتشان، افکار و عقاید و برنامه های بسیار زیبا و سازنده و ارزشمندی داشتند و اوضاع بسیار گل و بلبل بود. کاش این روزها از یاد منتخبین مردم و خود مردم نرود.
2- موج دعوت از مردم به محافل کاندیداها یک فرایند مجدانه و پیگیرانه در قالب حضوری و تلفنی و کاغذی و سفارشی و پیغام و پسغام و پیامک و ایمیل و تلگرام و دعوت نامه و بانام و بی نام و دم در و خیابانی و فامیلی و رودربایستی و و و و بود. کاش منتخبین مردم این رویه را نه ماهانه که حداقل فصلی یا سالانه پی می گرفتند و مردم به اندازه قبل از رأی دادن، بعد از رأی دادن هم محترم و مهم فرض شوند.
3- انبوه وعده ها و قول ها و برنامه ها توسط کاندیداها ارائه شد، کاش منتخبین مردم به همان حساسیت و ادعای قبل از انتخابات، به گفتار خود پابند باشند و گفته های خود را مکتوب در اختیار مردم برای داوری قرار دهند.
4- مردم در ماههای اخیر شور و حال خوبی داشتند و فعال و پیگیر و علاقمند و پرسشگرانه ستادهای انتخاباتی را می پیمودند، کاش روزها و ماههای پس از انتخابات هم همانگونه پرسشگر و مطالبه کننده و پیگیر باشند.
5- کل عوامل یا اکثریت گردانندگان اصلی و مؤثر و برنامه ریز در تمام ستادهای انتخاباتی، فرهنگیان بودند. اما دریغ که کاشت و داشت این باغ سرسبز با فرهنگیان است ولی برداشت با اغیار! یکی از بزرگان به این افتخار می کرد که چند ماه شبانه روز پیگیر مشکل صنفی یک گروه دیگر بود اما توقع حمایت و داعیه صبغه فرهنگی داشت. در هنگام استیضاح وزیر و مطالبات چندین ساله پرداخت نشده و پاداش نگرفته بازنشستگان و تبعیض های فراوان تأسف آور و بی مهری بی پایان و صدها درد و حرف و راهکار، فرهنگی دیده نشد و نمی شود، اما در هنگامه تبلیغات خطاب عمده و اصلی است و عزیز و محترم! این تیم فوتبال تکه پاره شده، مربی و کاپیتان و سرپرست ندارد!
6- حکایت بالا ورژن دیگری هم دارد: جوانانی که در انتخابات مهم و عزیز و گرامی محسوب می شوند! زنان ارزشمند می شوند و وزنه ای مهم! و همینطور اقتصاد و معیشت و پیشرفت و میانه مهم می شوند!
7- در پایان لازم است سلامی هم بکنیم به کاندیداهایی که صلاحیت شان تأیید نشد اما هیاهو نکردند و مردانه و قانونمند پیغام دادند که این حکمت را می پذیرند و به قانون تمکین می کنند؛ و نیز آنانی که قانونمند و مردانه و منصفانه تبلیغ کردند و شهر را با کاغذها و حرفهای بی قانونی آلوده نساختند و مردم را دانا پنداشتند. سلام جوانمرد قانونمند محترم.
t ، . وینستون چرچیل جلسه ای مهم داشت. راننده برای سریع رسیدن، مسیر کوتاه ولی ورود ممنوع را انتخاب کرد. وسط خیابان افسر پلیس قبض جریمه به دست دستور توقف داد. راننده گفت:" این ماشین نخست وزیر است و ایشان برای جلسه ای مهم باید برود." افسر با خونسردی گفت:" هم من و هم آقای نخست وزیر می دانیم که قانون تحت هر شرایطی باید اجرا شود." پلیس ماشین را جریمه کرد و مجبورشان کرد همان مسیر را برگردند. راننده به شدت عصبانی بود. چرچیل سیگار برگش را روشن کرد و با لبخند گفت:" حالا مطمئنم که برنده جنگ ما هستیم. چون ."