- ارسال کننده: یاوراحمدپور تاریخ: ۹۴/۱۱/۲۰

برخورد با یک جنایت انتخاباتی در شهرستان

«تریبون مستضعفین»
نامزدهایی که آرای پولی می گیرند با یارانشان و بیش از آن با شهروندانشان چه می کنند؟
اخذ رأی با پول جنایت است. چرایی و چکونگی  برخورد شهروندان با این جنایت؟
نامزد با اختصاص مبلغ قابل تاملی پول برای کسب رأی، در صورت توفیق در امر انتخابات، می آموزد که مقام و منصبی که انسان می تواند بر آن تکیه زند، همچون نمایندگی مجلس، با ابزار قرار دادن پول  و از آن طریق ابزار کردن شهروندان امکانش فراهم است. همچنین کسب مقام با اختصاص پول، برای نامزد می آموزد که عدالت ستیزی به همان اندازه ابزار کردن انسان (نه هدف قرار دادن انسان و نه شریف شمردن انسان)، امکان توفیقش را فراهم دیده است. چون اگر امر رقابت را در محور اصل عدالت می دید اقدامی شرافتمند صورت می داد.
با این آموزه و تجربه، نامزدی که با محوریت پول بر مسند قدرت تکیه می زند، برای چنگ زدن و رسیدن به مقامات بالاتر دنبال سرمایه اندوزی بیشتر می رود تا آرای بیشتری را در ادوار بعدی اخذ کند. اگر شرایط جامعه امروز ایران را مدنظر قرار دهیم، سرمایه اندوزی نه در تولید و نه در فراهم دید اشتغال برای ملت، بلکه در دلالی و بنیان کنی تولید است. شهروندانی که با دست خود نامزدی پول محور و سرمایه محور (نه انسان محور و نه عدالت محور) را به مجلس می فرستند از دو مسیر به خود تظلم می کنند؛ اول اینکه به نامزد می آموزند که دنبال کسب سرمایه و ثروت باشد تا آرای پولی آینده خود را تضمین کند و این یعنی بی توجهی نماینده حتی به برخی از اطرافیان فعال(چرا که شاید نامزد به این نتیجه برسد که با پول در ادوار بعد می تواند یارگیری تازه ای بکند وجبران نارضایتی طرفداران را جبران)؛ دوم اینکه ثروت اندوزی در وضعیت امروز از مسیری در جریان است که منجر به ورشکستگی بنگاه های تولیدی و بیکاری می شود. بیکاری هم دامن همین طرفداران مشغول به کار و نیز جویای کار را می گیرد.
وقتی ما یک نظام فرهنگی برای کشور تعریف می کنیم که مبتنی بر تعالیم الهی است و یک نظام سیاسی تعریف می‌کنیم که هماهنگ با آن نظام فرهنگی و متکفل اجرای احکام الهی است و یک نظام اجتماعی تعریف می کنیم که تبلور زندگی اجتماعی در چارچوب آن نظام فرهنگی و سیاسی است، پس باید نظام اقتصادی هماهنگ با دیگر نظام‌ها و مبتنی بر موازین الهی باشد. ولی فرستادن نمایندگان سرمایه محور(سرمایه از نوع دلالی) به مجلس، یعنی دور کردن نظام اقتصادی از سایر زیرنظام های اجتماعی و فراتر از آن تغییر اندک اندک زیرنظام های فرهنگی و سیاسی به نفع نظام اقتصادی سرمایه محور و تولید ستیز از نوع دلالی آن(چرا که سرمایه ای که از تولید ذخیره شود قابل نخواهد بود و نامزد مسیر دلالی را برای اخذ آرای آتی موجهتر می داند و در این مسیر قانون گذاری می کند). در نظام پول محور، مبنا ازدیاد پول و سرمایه است و همه چیز بر اساس تراکم سرمایه و محوریت فلسفه سود شکل می‌گیرد. 
حالا اگر نظام سیاسی ما کمی ضعیف برخورد کند و الزامات شفاف سازی مخارج نامزدها در ایام انتخابات را تدارک نبیند، سرمایه محوری که با فلسفه کسب سود در حال شکل گیری است به سرعت در نمایندگان مجلس نفوذ می کند.
البته نظر شخصی بنده این است که به احتمال قریب به یقین، و به واسطه شبکه مجازی حاضر در عرصه شهرستان، که اجازه نمی‌دهد موردی پوشیده از دسترس شهروندان شهرستان حتی در دورترین روستاها بماند، چنین نامزدهایی شاید یک لایه جلو بیایند و رای نسبتا قابلی اخذ کنند ولی به واسطه این که در عصر اطلاعات و ارتباطات هستیم به سنگ می خورند تا اینکه به هدفشان برسند و نمی رسند. طبع قضیه ایجاب می‌کند که به دنبال مته‌ای بروند تا سنگ را سوراخ کنند چون اقتضای قضیه این است که با شهروندان نسبتا آگاه و مسلح به شناخت از نامزدها مواجه هستند. 
 
1
1