- ارسال کننده: یک کلام حرف حساب... تاریخ: ۹۳/۰۸/۲۶

خبرنگارگرامی !تکلیفت رادرست انجام بده

 
خبر نگاری بی شک یکی از مشکل ترین و حساس ترین شغلهایی ست  که علاوه بر مشکلات جانبی تهیه خبر از بعد معنوی نیز رسالت سنگینی را بر دوش این عزیزان گذاشته و اگر از لحاظ ظاهری فقط شیفته ی ماجراجویی و جذابیت های این شغل باشی در نیمه راه باید میان  وجدان کاری و سایر گزینه ها ی روی میز، تنها یکی را انتخاب کنی .
اطلاع رسانی دقیق و خبر نویسی واقع بینانه وبی طرف، رکن اساسی و فاکتورهای پیش نیازی ست که هر خبرنگاری ملزم به داشتن آن است چیزی که متاسفانه خیلی ها در نوشتن و اطلاع رسانی آن را نادیده می گیرند و در شهر مان نیز کم نیست ..

عده ای هستند که سرشان به کار خودشان گرم است و در مسیر مستقیم وبا آگاهی کامل در انجام رسالت خبرنگاری هر روزدر سطح رسانه از مشکلات و دغدغه های مردم می گویند و با پیگیری مسائل و به رساندن آن به گوش مسئولین باری از دوش مردم برمی دارند ولی از سوی دیگرنیز خبرنگاران دیگری هستند از وظیفه  ی اصلی خود سالهاست که به حاشیه رانده شده اند و دربه راه انداختن بحثهای بی ثمر و جنجالی ید طولایی دارند .


کسانی که دم از نقد و اطلاع رسانی می زنند ولی وقتی به عمق مسئله می نگری همه چیز بوی خود ستایی و خود محوری می دهد چیزی که سالهاست این شهر را به فلاکت و سقوط رسانده ..خبرنگار گرامی  که دم از منم منم های نمایندگان می زنید  ..اهالی روشنفکری که به جز گفته های خودتان در بی ارزش کردن خدمات و حرکت های ارزشی و ساخت خانه ی مهربدون کوچکترین تحقیق و مستندی حرف می زنید ،خبرنگار گرامی که در راس همه صاحب قلمان ازمدیریت خانه ی بهداشت دم می زنی و تفسیرهاونظر شخصی خود را خبر موثق  می پنداری وبه صراحت به نام نقد نماینده ی شهرت با جملات دوپهلو می کوبی ،این هاست  زاییده ی قلم های خبرنگاری شما؟

..چه چیز مردم پسند و دلسوزانه ای در حرفهای شماست به جز نشر یاس وناامیدی  و بدگمانی وزیر سوال بردن شخصیت یک نفر که فعل حال شب وروزش برای مردم این شهر خلاصه شده ،آیا همین نقدهای یک طرفه خود عامل تنش و عکس العمل اطرافیان نماینده ها نخواهد شد .

خبرنگار گرامی که به جای خبر رسانی به روز در چاپ هفته نامه ی بیات و خبرهای آرشیو شده معطل مانده اید وآن را ابزاری برای دلسرد کردن وخشکاندن جوانه های امید کرده اید ..وقت آن نرسیده که در سرمشق های شبانه ی خبرنگاری منصفانه نوشتن را تمرین کنید ..کجاست واقع بینی ها و بی طرفی ها مگر نباید درکنار نقد به نکات مثبت هم اشاره کرد؟پس کو واقعیت ها ؟ ..هنوزهزار رنگی ها در این شهر موج می زند و صد افسوس که قلم ها ابزار شده است ،  چرا هنوز فکر می کنید که مخاطبان شما مشتی مردم عوام هستند که با  نوشته های شما دوباره زمزمه های _به من چه؟ _را  پچ پچ می کنندومی توانید خبرهای خود تفسیر ی تان را به خورد مردم بدهید.

رسالت شما چیست ؟..جز تخریب ها و یورش همگانی به مسئولینی که شب روزشان در مواجه با مشکلات این شهر بی معنی شده..شمایی که دلسوز مشکلات و آبادانی شهرید کدام مسئله از جانب شما طبق روال خبرنگاری منعکس شده و توسط مسئولی به سرانجام رسیده ؟چرا هرکسی از هر حوزه و تخصصی فکر می کند که حل مشکلات دو دهه اخیر مثل آب  خوردن است ومیانه تنها یک نماینده دارد و باید او فقط پاسخ گو باشد ؟؟آیا در منطق شما نقد بدین معنی ست.شهر ما ومردم ما به موعظه های عاقل اندر سفیه  کسی نیازی نداردچون خودشان نیاز به موعظه ی دیگران و ارشاد دارند و جاده را اشتباهی رفته اند وشیوه ی سوفسطاعیان را سرلوحه خود قرار داده اند. وقتی ما نتوانیم درست را از غلط تشخیص دهیم و انتخاب خودمان و اکثریت را به تمسخر بگیریم پس لیاقت بهترین ها را پیدا نکرده ایم چون هیچ جامعه ای به رشد و تعالی نخواهد رسید مگر در سایه ی اتحاد ویکرنگی و حمایت ووحدت  ..

شهر ما شهر مظلومی ست که دو دهه اسیر همین خوش خطی های دوپهلوشده،چرا آن موقع زبان در کامتان نمی چرخید ؟ چرا رگ غیرت وشهردوستی خیلیهادریک سال مانده به انتخابات  ناخودآگاه عود کرده ..خبرنگار گرامی که تنها هفته نامه ی شهر را وسیله و ابزاری برای هر چه دلتنگت می خواهد بگو ی خود قرار داده اید ودر محفل دوستانه ی به نام شهر و به کام خودتان می نویسید ..افسوس و صد افسوس که نام فرهنگ و اهالی قلم به دست کسانی افتاده که تیر را در چشم خودشان نمی بینند ولی کاه کوچک رادر چشم دیگران به استهزا می گیرند..کجا بودی خبرنگارگرامی آن زمان که به شهرمان یک شبه چوب حراج زدند و تمام موقعیت ها و امتیازهای این شهر را به چپ و راست دادند نه اینکه در آن زمان حنای شمارنگی نداشت و به نوشته های  شما کسی بها نمی دادو عمری در انزوا و غلیان درونی خودتان غوطه ور بودید و دم نمی زدید.

، ما بزرگ شده ی یک  دوره ایم آقایان قلم به دست ..واقعیت هارا به چشم دیده ا یم آن موقع که همه  ساکت و دست به سینه با ایما و اشاره حرف می زدندکه مبادا به  مزاج آقای خاص خوش نیاید .. چرا آن  زمان کسی جرات حتی  ببخشید گفتن را نداشت ودر این دوره که جناب نماینده یx  به اهالی فرهنگ و صاحب قلم بها داده برای خود دور برداشته اید و احساس می کنید که ادیب الادبا هستید نه اینکه باید کسی می بود که وظایف تان را به شما یاد آور می شد ..خبرنگاری که باید بی غرض و طبق واقعیت و منصفانه در موردیگران بنویسی ولی در جاده ی یک طرفه و ورود ممنوع خود تخته گاز میروی ...به کجا چنین شتابان ..؟؟
سوالم از شما اینست که در عرصه خبرنگاری ودر حوزه ی کاریتان به جز عیب جویی  و بی ارزش کردن خدمات آقای x وبال و پر دادن به مشتی آدم فرصت طلب چه گلی به سر این شهر زده اید ؟؟؟؟پس چه کسانی باید به کالبد بی جان شهر امید وسرزندگی را تزریق کنند ؟چرا  حس عیب جویی شما قویتر از منطق تان است ؟مگر نه اینکه فرصت نقد آزاد دراین  دوره نصیب تان شده و از چپ وراست بانی همین فرهنگ سازی را متهم می کنید ؟شمایی که  در سالهای گذشته هفت روز هفته را  به خاطر تک تک جمله هایتان بازخواست می شدید  و هر لحظه در استرس مواخذه وتعطیلی هفته نامه خون دل می خوردید چرا همه آ ن روزهارا به فراموشی سپرده اید  وقدر همین بستر فراهم شده را نمی دانید.

اگر قرار باشد که هرکسی به میل خود بنویسد ودیگران را متهم کند پس عاقبت این شهر چه خواهد شد وقتی روشنفکرو وبی سواد این شهر با یک نگاه مشترک در مورد دیگران قضاوت کنند،پس خبرنگاران جوان چه کسی را باید الگوی خود دراین عرصه قرار دهندوبه دیگران کدام ارزش ها را یادآوری کنند .

آقایان بیایید همگی کشتی به گل نشسته را به حرکت درآوریم با دست به دست هم دادن ها نه با پشت هم را خالی کردن ها .. ازماست که برماست .سرمشق امشب برای اهالی خبر 

بی غرضی ،بی طمعی ،خلوص و صداقت 

1
1