فولاد آب می شود؟
اگر امروز جلوگیری از فروش فولاد امکان پذیر می شد جلوگیری از دور افتادن اتوبان از میانه در آن روز ها هم امکانپذیر می بود.
«باید قبول کنیم که در خصوصیسازی و واگذاری بنگاهها شکستخوردهایم. پس از اینهمه واگذاری و ممانعت قانون از افزایش تصدی دولت هرسال بودجه شرکتهای دولتی بیشتر از گذشته شدهاست. الان بودجه شرکتهای دولتی از بودجهی خود دولت به مراتب بیشتر است. دولت نه تنها کوچک نشده، بلکه بزرگتر هم شده است. هر نوع آزادسازی اقتصادی باید همفاز با آزادسازی و گشایش سیاسی باشد» این گفتههای ابراهیم اصغرزاده یکی از صریحترین منتقدان دولت هاشمی در جناح چپ بود.
این روزها فروش فولاد آذربایجان در صدر اخبار قرار گرفته است. اتفاقی که قرار بود یکبار در نیمههای اول دههی هشتاد با فروش به یک سرمایهگذار تبریزی رخ دهد با تشخیص بهجای و اقدام فوری نمایندهی وقت میانه در مجلس از چوب حراج نجات یافت.
هاشمی در انتخابات سال 86 از توقف فروش این سرمایهی ملی و بومی در برابر مبلغی ناچیز یاد میکرد و درخواست مورد موافقتش جهت تأخیر مزایدهی فولاد به دانش جعفری ( وزیر وقت اقتصاد) را اولین گام و قدمی رندانه جهت توقف فروش اعلام میداشت. اما امروز بعد از گذشت قریب به هشت سال سرمایهگذاری اصفهانی با مشارکت 49درصدی بانک ملت، 51 در صد آن را خرید. شرکتی که با قید زیانده در فرابورس عرضه شدهبود.
قافلان ادعا دارد مدتها قبل از این عرضه اتخاذ تدبیرهای لازم جهت مدیریت مناسب را هشدار داده و مطالبه کرده بود، منتها قیمت ناچیز چندصدمیلیونی که فقط برای مهمانسرای فاخر فولاد خورده است بهعنوان یک نمونه، شاید نشانهای از یک حراج واقعی باشد. فولاد بهفروش رفت. تحرکات پوپولیستی برخی افراد نخ نما هم بعد از فروش فولاد که با نامهنگاریهای بلامحل و برگزاری جلسات نمایشی و فرمایشی و فیلمنگاری و تصویرپردازیها و خبرپراکنیها صورت میگیرد، نوش داروی بعد از مرگ سهراب و یا به تعبیری آب در هاون کوبیدن است.
فولاد فروخته شد.
قافلان بهعنوان چشم بیدار مردم میانه و تنها نشریه هفتگی و خبری شناسنامهدار شهر نگرانیهایی دارد؛
حق و حقوق کارگران مشغول به خدمت در این شرکت گسترده و چگونگی ادامهی فعالیتشان مایهی اضطراب خاطر ماست.
تکلیف دویست و اندی از جوانان منتظر کار و گوشبهزنگ شهر ما که بیش از یک سال از انتظار آنها میگذرد دغدغهی دیگر قافلان است.
بیاعتنایی برخی مسئولین شهرستان قبل از فروش و در طی مسیر فروش و عدم آگاهی لازم مردم و رسانهها در این میان اما جای بحث فراوان دارد. قضیه فروش فولاد تنها بنگاه اشتغال و کارآفرینی بزرگ دولتی در میانه اذهان ما را به سالهای نه خیلی دور هدایت میکند. سالهای احداث اتوبان زنجان - تبریز با فاصلهی گزاف از میانه و علم شنگه هایی که در پیرامون این مسئله مهم و اساسی در شهرستان میانه در گرفت. اتوبان عمارت یافت. اتومبیلها راهشان را یافتند و چنین شد که در ایام انتخابات هشتمین دورهی مجلس تازه مشتاقان صندلیهای سبز فرصت را برای بیداری از خواب زمستانی مناسب یافتند. اما چه حاصل! امروز هم بی تعارف باید گفت کاری که از دست مسئولان و حتی نمایندگان محلی خارج است و قابلیت پیگیری و انجام ندارد نباید ابزار خفت گیری و متهم سازی رقبای سیاسی قرار گیرد و نباید عده ای را بی دلیل مقصر رخداد های خارج از حوزه اختیار و عمل آن ها قلمداد کرد. اگر امروز جلوگیری از فروش فولاد امکان پذیر می شد جلوگیری از دور افتادن اتوبان از میانه در آن روز ها هم امکانپذیر می بود.
قافلان با این تذکرات آرزوی کامیابی برای مهمانان جدید اقتصادی شهر دارد. در مانیفست توسعه و اعتلای شهرستانی قافلان، «خصوصیسازی» به معنای حقیقی کلمه بهعنوان یکی از پیششرطهای تحقق جامعهی مدنی همواره درخشیده است. قافلان بخش خصوصی واقعی را زمانی محقق میبیند که حکومت قانون به معنای واقعی نهادینه شود.
امید قافلان شکوفایی اقتصاد میانه، کاهش نرخ بیکاری و تورم در شهرستان و برآیند آن، نجات از رکودیست که از آن به شاخص فلاکت یاد میشود، در گروی وجود این بنگاه بزرگ اقتصادی.