شهر من، شهر تکرارها!
شنیده اید که می گویند حرفی زیاد تکرار شود دیگر اثرگذاری خود را از دست خواهد داد؟! چون تکراری می شود و انسان نیز به تکراری ها عادت می کند چه حرف باشد چه عمل!
آری اینجا شهر من است. شهر تکرارها! شهری که در آن حرف هایمان تکراری شده. حرف هایی که دیگر خریداری ندارند. ولی چاره چیست؛ هزاران بار هم که شود خواهیم گفت! خواهیم گفت تا شاید حرف هایمان خریداری پیدا کند. خواهیم گفت حتی اگر باز بشنویم که بگویند :اًه، باز فلانی شروع کرد! با این حال همه این هارا با جان و دل پذیراییم چونکه شهر من و توست!
بارها گفته ایم؛ بارها گفته اند و عزیزان پشت میزنشین هم بارها شنیده اند! شنیده اند که گفته ایم آسفالت خیابان های شهرمان مناسب نیست و پر از چاله های مهارت طلب رانندگیست؛ تقاطع های غیر هم سطحمان فقط در حد وعده مانده اند؛ پیاده روهایمان در شان مردم میانه نیست؛ مسیر گلزار مومنینمان نیمه تمام مانده (که بودجه ای هم به آن اختصاص داده شده بود اما چه شد الله و اعلم)؛ سازمان اتوبوس رانی شهریمان که همچنان در کما به سر میبرد؛ وعده طرح تبدیل اطراف پل قدیمی راه آهن به یک مکان تفریحی؛ احداث باند دوم سرچم - میانه ؛ آب نمایی که به یک مجسمه نمادین چند میلیونی تبدیل شده است که فقط اسم آب نمارا یدک میکشد؛ افتتاحیه ساختمان مرکزی آتش نشانی که سال هاست منتظریم؛ میدان های چند کلنگ خورده درصف انتظار؛ سازمان استانداردی که همچنان خبری از آن نیست؛ عملی نشدن پروژه چندین ساله آزادسازی اطراف امامزاده اسماعیل پس از گذشت 21 ماه از امضای قرارداد؛ ممانعت از تردد ماشین های باری سنگین جاده میانه تبریز؛ خیابان 40 متری خاتم الانبیاء؛ پارک بانوان و خیلی موارد ریزو درشت دیگر که شاید یادآوریشان بر مزاج عزیزانمان خوش نیاید ولی حداقل دردهایمان را می گوییم تا کمی مرحم بر دل خود بگذاریم!
می دانیم حرف هایمان تکراریست و خریداری ندارد اما باز خواهیم گفت!!!