- ارسال کننده: aMiRhOseEn eIlGhArI تاریخ: ۹۳/۰۱/۱۴

دوخاطره زیباازشهیدمحمودرضابیضایی!

((بسم رب الشهداء والصدیقین))
 
 
خاطره اول:
این نگاه را در میدان تیر از او ثبت کرده‌ام؛ در گیر و دار آماده کردن میدان برای آموزش جمعی از بسیجی‌ها. عکس مربوط به شهریور 89 است. این دو سال آخر وقتی از او عکس می‌گرفتم، آنقدر به شهادتش یقین داشتم که پشت لنز که توی چهره‌اش نگاه می‌کردم با ...خودم می‌گفتم این عکس آخر است. شش ماه آخر قبل شهادتش، هر چه عکس از او گرفتم چند دقیقه بعد همه را از دوربین دیلیت کردم! با خودم می‌گفتم ان شاء الله هنوز هم در این دنیا هست و دفعه بعد که دیدمش باز هم از او عکس می‌گیرم. دوست داشتم که هنوز باشد، اما یقین داشتم که رفتنی است. بابت حذف عکس‌هایی که این اواخر از او گرفته بودم تأسفی ندارم و این را با افتخار می‌گویم که این دو سه سال آخر، همه ساعاتی که در کنارش بودم، لحظات را با یقین کامل به شهادتش در کنارش می‌گذراندم. محمودرضا امکان این تجربه را برای من فراهم کرد که از شهید عکس بگیرم و با شهید حرف بزنم و با شهید روبوسی و معانقه کنم و با شهید راه بروم...
شهید محمودرضا بیضایی
خاطره دوم:
یکبار عکسهایی را که آنجا از دیوار نوشته‌های تکفیری‌ها گرفته بود توی لپ تاپش نشانم میداد.

توی عکس‌ها یک عکس هم از یکی از بچه‌های خودشان بود که او را در حال نوشتن شعاری به زبان عربی روی دیوار نشان می‌داد.

به این عکس که رسیدیم محمودرضا گفت...: «این بعد از نوشتن شعار زیرش نوشت جیش الخمینی فی سوریا»… این را که گفت زد زیر خنده.

گفتم به چی می‌خندی؟ گفت: «تکفیری‌ها از ما و نام امام خمینی (ره) بشدت می‌ترسند!»

بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از مناطقی که آزاد شده بود، متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به اینطرف و آنطرف می‌دوید. رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟

گفت پسرش مجروح در خانه افتاده اما کسی از اهالی محل اینجا نیست که از او کمک بخواهد. با تعدادی از بچه‌ها رفتیم داخل خانه‌اش و دیدیم پسرش یکی از تکفیری‌های مسلح است؛ با هیکل درشت و ریش بلند و لباس چریکی که یک گوشه افتاده بود و خون زیادی از او رفته بود. تا متوجه حضور ما در خانه شد شروع کرد به رجز خواندن و داد و فریاد کردن و هر چه از در دهانش درآمد نثار علوی‌ها و سوری‌هایی کرد که با آنها می‌جنگند.

همینطور که داشت فریاد می‌زد و بد و بیراه می‌گفت، یکی از بچه‌ها رفت نزدیکش و توی گوشش به عربی گفت میدانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. این را که گفت دیگر صدایی از طرف در نیامد!!!
شهید محمودرضا بیضایی
::التماس دعا::
1
1