- ارسال کننده: بین الحرمین تاریخ: ۹۳/۰۱/۰۳

میرزا مسعود گرمرودی ، نخستین وزیر امور خارجه ایران کبیر

 

میرزا مسعود گرمرودی فرزند میرزاعبدالرحیم،وزیرآذربایجان ونوه میرزامحمدسعیدشیخ الاسلام،مستوفی آذربایجان بود و خود،وزیرامورخارجه ایران درعهد محمدشاه وناصرالدین شاه شد.اجداد او مقام شیخ الاسلامی آذربایجان را عهده دار بودند.

مشاهیر و مفاخر میانه

او به سبب درایت وذکاوت خود،ضمن داشتن انشا وتحریر عالی وتسلط به پنج زبان ترکی،فارسی،عربی،انگلیسی،وخصوصا فرانسه به سمت مستوفی شاهزاده عباس میرزای ولیعهد برگزیده شد.می گویند بخاطر همین محاسن،همیشه مورد توجه ولیعهد بوده همه جا در رکابش می رفت.با اینهمه،محبوبیت ومعروفیت او ونحوه نفوذش به دربار ناصرالدین شاه،بخاطر نامه ای بود که ناپلئون بناپارت از فرانسه خطاب به ناصرالدین شاه فرستاده بودوکسی در ایران این زبان را بلد نبود.میرزا مسعود آن نامه رابرای شاه ترجمه کرد وپاسخ ناپلئون را هم تنظیم کرد وبعدازآن موردتوجه شاه قرارگرفت.(۱)

احتشام السلطنه درکتاب خاطرات خود درباره اومی گوید:میرزا مسعودانصاری،شخصیت سرشناس دربارعباس میرزاو وزیرخارجه قاجار،ضیاءالسلطنه شاه سلطان بیگم،دختر هنرمند ومعروف فتحعلی شاه را به همسری داشت.(۲)

 

دوران وزارتش دردوره سلطنت محمدشاه قاجار و از سال۱۲۵۱قمری شروع شد.او،با ضیاالسلطنه،دخترفتحعلی شاه قاجار،ازدواج کرد و او را همیشه مشاور خود انتخاب نمود.(۳)

آثار هنری زیادی از این بانوی درباری به یادگار مانده است.از او صاحب دو دختر به نامهای شهنشاه بیگم و شاهزاده بیگم و دو پسر به نامهای میرزا حسن خان و میرزا حسین خان شد.میرزا حسن خان،نایب الوزاره شد و میرزا حسین خان،عنوان مصباح السلطنه را دریافت کرد.

امیرکبیر در دوره ناصرالدین شاه،اورا در مقام وزیر امور خارجه ابقا نمود و شاه نیز به اعتبار شناخت سابق از او حمایت کرد.او تا زمان فوتش به مدت ۷ سال این پست را بر عهده داشت.

میرزا مسعود انصاری در سال ۱۲۶۵ قمری فوت کردو در نجف به خاک سپرده شد.

در میان نسخ خطی مجلس،کتابی از ایشان یافتم به نام"تاریخ احوال ولیعهد نایب السلطنه" که در هیچ جایی از آن سخن به میان نیامده و بنده نیز در موضوع دیگری جستجو داشتم که اتفاقی به این نسخه برخورد کردم.کتابی است که خود میرزا آنرا تحریر کرده است وخط بسیار زیبای او واقعا دل هر هنردوستی را می برد.به جد،خط میرزا زیبا و ظریف بودکه تصویر صفحه نخست آنرا هم می بینید:

این کتاب در۱۱۷ صفحه به خط زیبای شکسته نستعلیق و به زبان فارسی و در ارتباط با وقایع اتفاقیه روزگار ولیعهدی تایب السلطنه تدوین شده است ومربوط به رویدادهای چند ساله پیش از۱۲۴۸قمری است.این کتاب به شماره نسخه۱۳۹۸،۱ در میان نسخ خطی کتابخانه مجلس نگهداری می شود.

۱-عبدالحسین مسعود انصاری،زندگانی من،ص۱۴

۲ خاطرات احتشام السلطنه،ص۱۶۷

۳-ناسخ التواریخ،ج ۱،قاجاریه،ص۵۳۳و۵۴۷

توضیحات بیشتر :

میرزا مسعود انصاری متولد اهل قریه اشلق که از محال گرمه‌رود آذربایجان شهرستان میانه می باشد.وی در چند صفحه از پدر و اجدادش و آن‌ها که نامدار بوده‌اند یاد نموده و از جمله می‌نویسد: «اصل و نسب در آن روزگاران خیلی اهمیت داشت، پدر حاج‌میرزا مسعود میرزا عبدالرحیم وزیر آذربایجان بود و اجدادش چندین پشت همه در آذربایجان مقام شامخ شیخ‌الاسلامی را داشتند و مراشدی مانند مولانا حمدالله جابر انصاری که سلاطین صفویه به او ارادت می‌ورزیدند و با ما رکن ابن مسعود انصاری که قبرش در تخته فولاد زیارتگاه مردم اصفهان است و عالم بزرگی مانند شیخ مرتضی انصاری که در دنیای علوم دینی بی‌نظیر بوده و سرآمد علمای شیعه شناخته شده است و شخص نامور بزرگی مانند جلال‌الدوله صدراعظم شاه اسمعیل صفوی همه جزء اجداد پرافتخار وی به شمار می‌رفتند. حاج‌میرزا مسعود مردی بود بسیار متقی، شریف و وارسته و در سلک دراویش و به بزرگان عرفا اخلاص می‌ورزید.» خاطره‌نویس در ادامه افزوده است: «جدم حاج‌میرزا مسعود گرمه‌رودی که دورۀ سلطنت محمدشاه و در آغاز سلطنت ناصرالدین‌شاه وزیر امورخارجه ایران بود در ابتدای خدمت خود به سمت مستوفی در دستگاه شاهزاده عباس‌‌میرزای ولیعهد در تبریز وارد شد. لیاقت و کفایت به خرج داد و مورد محبت و اعتماد شاهزاده ولیعهد قرار گرفت. فرانسه را در ارومیه در صومعۀ کاتولیک‌ها یاد گرفته بود و در آن عهد از میان مستوفی‌ها او اولین کسی بود که با زبان فرانسه آشنایی داشت. می‌گویند حتی در لباس درویشی به فرانسه مسافرت کرده است، ولی ملاک و مأخذی برای این قول در دست نیست، ولی چیزی که محقق است که وقتی ناپلئون نامه‌ای به زبان فرانسه به وسیله خواجه داود نام ارمنی پیش فتحعلی‌شاه فرستاد در پایتخت ایران کسی نبود که آن نامه را ترجمه و از نظر خاقان بگذراند و خواجه داود پس از مدتی معطلی در تهران مجبور گردید به بغداد مسافرت کرده و در آن شهر فارسی‌دانی را پیدا کند که فرانسه هم بداند و نامه را ترجمه و به تهران عودت دهد و این اتفاق خیلی بر دربار خاقان ناگوار آمد و شاه به اطراف ایران اوامری صادر کرد که هرکس از افراد ایرانی‌نژاد که فرانسه و انگلیسی بداند و به دربار بیاید مورد توجه خاقان قرار خواهد گرفت. این امریه به حاج میرزا مسعود انصاری امکان داد که خود را به سریر اعلا نزدیک کند و او از زادگاه خود، قریه اشلق که از محال گرمه‌رود آذربایجان است، به قصد تحصیل زبان فرانسه به طرف ارومیه عزیمت نمود. نزد کشیش‌های فرانسوی زبان فرانسه را فرا گرفت، به طوری که چندی بعد که از طرف ناپلئون سفیری به ایران آمد او را برای مترجمی به تهران خواستند و وی توانست مراتب لیاقت و شایستگی خود را به دربار فتحعلی‌شاه ابراز کند.»

مسعود انصاری در معرفی ضیاءالسلطنه، دختر فتحعلی‌شاه که در چهل سالگی به ازدواج حاج میرزا مسعود درآمد و بیش از 55 سال سن داشت، می‌نویسد: «جدۀ من ضیاءالسلطنه دختر مریم خانم بود. مریم خانم زن زیبایی بود که فتحعلی‌شاه از طایفۀ بنی‌اسرائیل گرفته بود. آقامحمدخان اول او را به زوجیت خود درآورده بود (منظور همان آقامحمدخان سرسلسله قاجار است). بعد از کشته شدن آقامحمدخان خواجه در قلعۀ شوشی، حسین‌علی‌خان، برادر فتحعلیشاه، خواستگار او شد، ولی خاقان (یعنی فتحعلی‌شاه) اجازه نداد و خودش مریم خانم را به حبالۀ نکاح خود درآورد و همین امر در دل حسین‌علی‌خان عقده‌ای شد و علم طغیان علیه برادر تاجدار خود برافراشت تا عاقبت به دست او کشته شد. مریم‌خانم زن بسیار زیبایی بود و نقل می‌کنند در جمال نظیر نداشت. وی در حرم‌خانه در نگهداری خزائن سلطنتی، مخصوصاً جواهرات، با گل بدن باجی که کنیزی بود و خازن‌الدوله لقب یافت همکاری می‌کرد. نقل می‌کنند که وقتی مهد اولیاء، مادر فتحعلی‌شاه، فوت می‌کند، چون خزانه به دست او سپرده شده بود، فتحعلی‌شاه به زنان خود که از خانوادۀ قاجار بودند و به سایر بزرگزادگان امر می‌کند که یکی از شما باید به جای مهد علیا (یا مهد اولیاء) خزانه‌دار باشید و باید بین خودتان کسی را انتخاب کنید که آنچه را که از مهد علیا به شما می‌رسد او به شما بدهد و شماها هم همان‌طوری که از مهد اولیاء اطاعت می‌کردید نسبت به او تمکین و اطاعت داشته باشید. زنان شاه به خاقان عرضه می‌کنند این‌ کار امکان ندارد که یکی از ما زنان شاه بر دیگران سر باشد و ما اطاعت او را قبول کنیم، ولی اگر قبله عالم اجازه بدهند یکی از کنیزان مهد اولیاء برای حفظ و حراست خزانه انتخاب گردد و در این صورت ما همه حاضریم که از روی کمال میل و رغبت از او اطاعت بکنیم و گل بدن باجی که از جواری مهد اولیاء بود برای حفظ و حراست خزانه انتخاب گردید و آنچه نقود و اجناس قیمتی و جواهر بود به او تحویل دادند و او هم همان ترتیبی را که در زمان مهد اولیاء بود حفظ کرد و حرم‌خانه تحت اطاعت او درآمد و هر مواجب و خلعت و انعام به هر کس داده می‌شد از زیر دست او می‌گذشت و سال‌ها صندوق‌دار دربار فتحعلی‌شاه، و مهری به این عبارت برای خزانه کنده بود: معتبر در ممالک ایران ــ فیض صندوق‌دار شاه جهان... 

1
1