از آموزش و پرورش انتظار بیشتری نیست
امسال اولین سالی بود.که در مهرماه حس حضور در مدرسه را در زندان انفرادی امارات همراه با شکنجه و عذاب روحی و جسمی را باتهام جاسوسی بعنوان یک معلم ایرانی تجربه می کردم.تا در کنج خلوتی در اوج ضعف و ناتوانی تصور این عالم خاص را داشته باشم.تا این عذاب مرا از دوماه حقوقم محروم سازد.هرچند نوع بر خورد و پیگیری آموزش و پرورش در این راه جای گلایه زیادی را برایم زاده است.و شکایتم از این سازمان در جای خود مثل شکایتهای قبلی ام محفوظ است.چراکه وجود بعضی کج اندیشی ها در مدیریت این مجموعه قابل کتمان نیست.
با آنکه 25 آبانماه اعلام حضور کردم.باز نیش خودرا تحمیل کردند.تا در این مظلومیت شروع بکارم را در اول آذرماه بزنند.تا عملا شش روز هم این طرف از حقم پایمال شود.هرچند تلاش برای اعاده حقم با توجه به شرایط زمان زیاد مورد پسندم نیست.اما در خاطراتم حتما تمام موارد را قید خواهم کرد.
دوست ندارم کسی را بابت این بر خورد زیر سوال ببرم.اما بودند.دوستانی که در این راه کوتاهی کردند.و از نظر قانونی قابل پیگرد هستند.