دعاجان، در زندان امارات به جرم واهی جاسوسی 78 روز در زندان انفرادی بودم
کسی که با دوچرخه رکاب می زند.درد و رنج هم سفر و هم رشته خودرا می داند.سایکل توریستها انسانهای بزرگواری هستند.بیشتر از دانش و اندوخته های زیادی بر خوردارند.هر چند اصطلاح عامیانه سایکل توریست ها با لقب دیوانه هادر جمعشان همراه است.اما نه آن دیوانه که همه تصور می کنند.دیوانه ای که از عشق پنهان خود تمام مصائب و مخاطره های سفر را به جان و دل می خرد.تا سوار ضعیف ترین وسیله قرن سرعت شود.و دنبال آرامش درون و ضمیر آشفته اش از سکون باشد.لذا نامیدن این نام یک شوخی با نگاه به این وجه اشتراکشان هست.
ممکن است در این مسیر با خطای راننده ای جانش را از دست بدهد.یا حوادث ناگوار دیگری برایش پیش بیاید.او قبلا این حوادث را پیش بینی کرده است.تا آرزوی برگشتن را بعداز سفر به تقدیر و مشیت خداوندی وا گذارد.
با دعاجان سایکل توریست ترکیه ای در مورد درد و رنج های سفر تابستانم به کشور امارات صحبت کردم.آنجا که به جرم واهی جاسوسی 78 روز در زندان انفرادی همراه با شکنجه و عذاب روحی و جسمی در زندان انفرادی محبوس بودم.اول فکر می کرد.شوخی می کنم.اما عکس هارا که دید.از این اتفاق پیش آمده ابراز همدردی کرد.نزدیک به چند روز بود.که درد وآثار شکنجه آزارم می داد.تا چهره خسته و درهم و افتاده ام،آینه تمام قدنمادی ،قد خمیده وباور بزرگ انسانی در این راه باشد