گفتگو با حسین قره داغی، رکابزن بین المللی
کریم باباخانیان
چندی پیش با حسین قرهداغی، رکابزن ملی و بینالمللی کشورمان در خصوص هدفش از رکابزنی با دوچرخه و گشت
در دور دنیا گفتگویی انجام دادم و به دست چاپ سپرده شد. چند ماهی از وی خبر نداشتم تا اینکه چند روز پیش به دفتر روزنامه آمد و از اتفاقی که برای او در کشور امارات متحده عربی رخ داده بود، سخن گفت، آنچه در پی میآید گفتههای قرهداغی از 78 روز زندانی بودنش در این کشور است که به اتفاق شما آن را میخوانیم:
وی ابتدا گفت: کشور امارات متحده عربی از کشورهای زیبایی است. که در این چند سال به یک کشور جذاب و توریستی تبدیل شده است. تبلیغات فراوان و وجود پتانسیلهای خاص، توریستهای زیادی را به این کشور مسلمان کشانده است. تا روزهای خوبی را با امکانات موجود در این کشور بگذارنند. در حالی که روی بد آن شاید قابل تصور نباشد.
امسال در ادامه برنامهام. این کشور را انتخاب کردم. تا بدترین خاطره یک دوچرخه سوار و سایکل توریست را رقم بزنم و به رکوردهایم در جای دیگر و با موضوع دیگر اضافه کنم و خوش باور یک حرکتی باشم که مرگ و زندگی مجدد را برایم تداعی کند، به جرم واهی جاسوسی دستگیر شدم و در زندانی مخوف برای اولین بار در عمرم 78 روز از همه چیز محروم شدم. عذاب و شکنجه این روزها دست آورد آن است، تا آخر عمر 50 درصد از سلامتیم را از دست دادم و اولین سایکل توریست نگون بخت جهانی هستم. این رکوردها حاصل این حرکت بود.
از تاریخ 29/5/92 از طریق آژانس سیعون سفر به قصد رکابزنی در کشور امارات متحده عربی جهت اهداف صلح و دوستی از بندرعباس با کشتی وارد آن کشور شدم. بعد از شش روز رکابزنی از شارجه تا ابوظبی، بدون هیچ دلیلی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدم و به مدت 78 روز در زندان انفرادی همراه با شکنجه زندانی شدم. ازمن میخواستند برای آنها به جاسوسی اعتراف کنم، که با مقاومت اینجانب و اعتصاب غذا مجبور شدند آزادم کنند. در تاریخ 21/8/92 با هواپیمایی الاتحاد امارات با اسکورت ماموران امنیتی به میهن اسلامی (فرودگاه امام خمینی (ره) وارد شدم. انتظار من از مسئولین وزارت خارجه این است که با توجه به صدمات روحی و روانی و جسمی که به اینجانب وارد شده موضوع به مقامات اماراتی منعکس و علت بازداشت و شکنجه را اعلام نمایند. ضمنا وسایلم را 1- دوچرخه، 2- موبایل، 3- دوربین عکاسی، 4- پول، 5- شناسنامه، 6-کارت ملی، 7-کیف توریستی، 8 دوربین چشمی عودت نمایند.
طی این مدت از نور خورشید، امکانات ساده استراحت، امکان ارتباط با خارج از زندان و خانواده و سفارت ایران در ابوظبی و... محروم بودم و در سلول انفرادی همراه با شکنجه به سر بردم.
قرهداغی از وجود تعدادی ایرانی در زندان این کشور خبر داد و گفت: طی مدتی که در زندان بودم از وجود چند ایرانی در زندان مطلع شدم که امیدوارم مسئولین وزارت خارجه برای آزادی آنان اقدام نمایند. این رکابزن ملی درباره نحوه آزادی و بازگشتش به ایران چنین گفت: صبح، لباسهای شخصیم را در یکی از مخوفترین و امنیتیترین زندانهای جهان در کشور امارات متحده عربی آوردند. سپس مرا به حمام بردند تا لباسهای مخصوص زندان را کنار بگذارم، تا نزدیک ظهر در انتظار بودم هنوز نمیدانستم چه خبر است احتمال میدادم مرا برای اعدام و یا برای به دریا انداختن روی پل میبرند. چون زمزمهاش بود یا اینکه برای زندان عمومی میبردند این افکار مرا رنج داد.
بعد از انجام مراحل اداری سوار ماشین مخصوص حمل زندانی شدم. دست بند وچشمبند زدند بعد از 20 دقیقه ماشین در جایی توقف کرد این بیست دقیقه برایم خیلی سخت بود. هنوز نمیدانستم کجا میبرندم از ماشین پیادهام کردند، چشم بند را باز کردند. با وضعیت جسمی بدی حرکت میکردم. فرصت ندادند تا کفشهایم را بپوشم، با دمپایی زندان در حرکت بودم. فرودگاه ابوظبی بود، مسافرهای شیک که در تردد بودند با نگاه مخصوصی مرا برانداز میکردند.
ردیف آخر هواپیما نشستم هنوز شک داشتم از مسافر جلویی پرسیدم فارسی بلدید؟ جواب نداد به انگلیسی گفتم با تاکید گفت. آره فارسی بلدم. پرسیدم تهران میرویم؟ گفت آره به طرف تهران پرواز میکند. خیالم راحت شد چرا که هنوز نگران بودم مبادا به طرف سوریه برود. چون گفته بودند تو را به سوریه میفرستیم و... .
شب سهشنبه 21/8/92 غروب به تهران رسیدم. اولش فکر میکردم 13 آبان است. اما فهمیدم در شمارش اشتباه کردهام.