بازنگری یک یادمان!
طبق معمول داشتم خبرها رو چک می کردم که با خبر شهرداری میانه مواجه شدم:
شهرداری میانه در نظر دارد در راستای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای گرانقدر زینبیه و ثارالله میانه طرح المان شهدای زینبیه را در میدان بزرگ ولایت واقع در ورودی شهر از سمت سه راهی ترک که به ابعاد 2900 متر مربع می باشد به مرحله اجرا در بیاورد. کلیک کنید
میدان ولایت، شهدای زینبیه، المان
برای متوجه شدن ارتباط این سه کلمه با هم هر چقدر بیشتر به ذهنم فشار آوردم کمتر به نتیجه رسیدم تا اینکه با جستجوی خبرها رسیدم به 2 بهمن ماه 1391 ! و حضور وزیر وقت آموزش و پروش دولت دهم در میانه به مناسبت کنگره بین المللی شهدای زینبیه و ثارالله؛ روزی که کلنگ یادمان شهدای زینبیه در سه راهی ترک به زمین زده شد.کلیک کنید
این میدان بزرگ ورودی شهر بعدها میدان ولایت نام گرفت تا خلأ استفاده از ذهن های خلاق در شهر بیش از پیش به چشم آید، شهری که شهدای زینبیه و ثارالله دارد، عالمان، قهرمانان و پهلوانان زیادی در دل خود جای داده است چرا نباید یکی از بزرگترین میدان هایش نشان و یاد آوری از شهر داشته باشد؟ همین اتفاق جالب درس مهمی یادمان داد: وقتی یادمانِ جایی را می زنیم یادمان باشد که بی ربط ترین کلمه ای که زودتر به ذهنمان رسید بهترین گزینه برای عنوان آن است.
خب حالا........
9 ماه گذشت و در روزهایی که حتی نشانی ار جای کلنگ هم نمانده است شهرداری یادش افتاد که قرار است در این محل یادمانی ایجاد شود. اما چرا الان؟ اگر این فکر تازه به ذهن شهرداری رسیده است پس اون کلنگ 9 ماه قبل کلنگ کاشت درخت بود یا .........؟ به نظرتان 9 ماه برای اجرای یک نماد زمان خیلی زیادی نیست؟
البته اگر 9 ماه بکشد. تازه فراخوان طرح داده اند، دو سه ماه باید بگذرد تا طرح تأیید بشود، سه چهار ماهی هم طول می کشد از لحاظ فیزیکی آماده شود یعنی در خوشبینانه ترین حالت 1/5 - 2 سال برای ساخت یک نماد؟ خسته نباشید واقعاً
بین خودمان بماند واقعاً کسی نمی داند کلمه ی ابعاد را برای اندازه اضلاع به کار می برند نه مساحت؟
راست و حسینی از آقایون حاضر در عکس های زیر کسی چنین روزی را یادش می آید؟
ما که یادمان نمی رود شما چطور؟
عکس: فراز احمدی