(بررسی و نقد نشریات در سطح شهرستان میانه ) - قسمت اول
(بررسی و نقد نشریات در سطح شهرستان میانه ) قسمت اول
اینجا سکوت ، گوش تو را کر میکند اما ! چشمهایت را باز کن تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی
چند صباحی است که به دلیل مواجهه با برخی مسائل در سطح شهرستان میانه و فراتر از آن؛ خواستم با یک نگاه اجمالی و البته با تساهل و تسامح رویکرد های کلی را در بین نشریات مختلف مورد برسی و نقد قرار دهم .
روزانه ما تعداد زیادی از نشریات و مجلات را روی دکه های روزنامه فروشی مشاهده می کنیم که با کمی تامل میتوان دریافت محتوای برخی نشریات به طور کلی به دنبال چرایی سوژه ها نیستند. آنها پیش از آن که بخواهند به « چراها» بپردازند به چگونگی توجه می کنند یعنی اساساٌ روی عناصر خبری " کی " و « چگونه » و « کجا » متمرکز می باشد و در واقع عنصر « چگونگی » امکان فضاسازی و درام نویسی را فراهم می کند و امکان این را می دهد که نویسنده فضاها و وقایع را بازسازی کند. به طور مثال اگر اتومبیلی در هنگام تصادف، یک بار معلق زده باشد، نویسنده آن را پنج بار می نویسد.
این گونه نوشتار و خبر نویسی و وارد شدن به فضا های دیگر و حریم خصوصی افراد میتواند دلایل متعددی داشته باشد اولین چیزی که به ذهن هر مخاطب آگاهی خطور می کند این است که نویسنده از طریق این روش سعی در به حاشیه کشاندن موضوعات و جذب مخاطب را دارد تا نشریه فروش بیشتری داشته باشد در حالی که واقعیت چیز دیگری است و نه تنها نشریات یاد شده بیشتر فروش نمی روند بلکه به علت عدم استقبال مردم مجبور می شوند به طور رایگان توزیع کنند. اینجاست که جایگاه این نشریات در بین افکار عمومی مشخص می شود ! حال باید پرسید هدف از انتشار این نشریه چیست ؟ آیا ایجاد تفرقه و تحقیر و تمسخر و رعایت نکردن نکات اخلاقی در برخی از موارد میتواند وجهه ای مطلوب و زمینه ساز محبوبیت این افراد در جامعه را به ارمغان آورد به راستی ذهن مخاطب را تا این اندازه حقیر و کوچک میپنداریم ؟ اگر امروز ما سیبل خود را مسائل سیاسی و غرض ورزی های شخصی خود با مسئولین شهری قرار میدهیم و انواع و اقسام اخبار مرتبط با آن را انتشار میدهیم به وضوح پرده از اهداف و سیاست های غلط خود در جامعه برداشته ایم . چه آسان سخن میگویند این افراد ویادشان نیست اگر انگشت اشاره ای بسمت گروهی خاص برده اند سمت چهار انگشت دیگر بسمت خودشان است براستی چه انتظاری میتوان از نشریاتی که قصد دارند به هر نحوی شده جایی در میان اقشار مختلف مردم باز کنند ولی همچنان از این امکان هم محروم مانده اند ، میرود ؟ دست گذاشتن روی اشخاص خاص و با تفکری جدا از عموم مردم جامعه و کشاندن ذهن برخی افراد که فعالیتشان هنوز نتوانسته در این چند سال مسیر مشخصی به خود بگیرد چه دلیل قانع کننده ای میتواند داشته باشد؟ چرا نشریات با اینکه خود را پرچم دار عدالت و دفاع از مظلومیت و محرومیت در جامعه میدانند تحمل ورود افراد با استعداد و تلاشگر را به عرصه اطلاع رسانی و خبر را ندارند ؟ شاید درک این موضوع بسیار ساده باشد چرا که انحصار طلبی و سلطه ی چندین ساله برخی از این نشریات بر فضای آلوده سیاسی و پیشبرد اهداف کلان و همچنین حمایت از افراد سر شناس در برهه های زمانی متفاوت و پایبند نبود ن و تبعیت نکردن از چهارچوبی خاص خود دلیل مستندی بر بیراهه رفتن این نشریات میباشد .
با توجه به موضوعات اشاره شده توجه به فرهنگ مردم پسند در جوامع معاصر امری لاجرم است. اما پرداختن بیش از حد به آن آسیبرسان است. آنچه مسلم است رسانههایی که در وظایف خود کوتاهی میکنند بیشتر آسیبرسان هستند تا مفید. هتک حرمت، نگاه داشتن مخاطب در سطح پایین شعور و آگاهی اجتماعی، آموزش نامناسب و.... آسیب از سوی این رسانهها متوجه جوامع مخاطب آنهاست براستی از اینگونه رسانه چه انتظاری میتوان داشت ؟ به طور کلی روزنامه نگاری زرد از تاکتیکهایی نظیر درشتنمایی پیام ، دستچین کردن پیام ، تحریف، جنجالآفرینی ،نزدیکی منبع پیام به مخاطب ، فوریت بخشیدن ساختگی به خبر، استفاده از عقاید و گرایشهای فکری و یا سمبلهای ملی مخاطبان و همسوسازی پیام با آن ، استفاده از عاطفه گیرندگان پیام ، به میزان بسیار زیادی بهره میگیرد . این در حالی است که ذربین دست این افراد. نمیتواند گروه مقابل را به درستی مورد نقد قرار دهد .
شاید اصلی ترین نکته در اینجاست که خبرنگاران و افراد فعال خبری قبل از آموزش مفاهیم همین نشریات را الگوی خود قرار دهند با این توصیفات هیچ گاه نمیتوان نشریاتی که کاری جز سرگرم کردن مخاطبان ندارند بعنوان الگو قرار داد و عزیزانی که با هر گونه تلاش و زحمتی که خود بر آن تاکید دارند ابتدا باید به منزلگاه خود تکانی اساسی بدهند و بعد دیگران را مورد نقد و بررسی قرار دهند . در آخر کاری به این نداریم که هر کدام از دو زاویه دید کارکرد خاص خودشان را دارند و به دست مخاطبی که تو یقین داری که حوصله ی شنیدن حرفهای جدی تو را ندارد نمتوانی کتاب نقد یا کتاب ماه فلسفه یا خردنامه بدهی که بخواند .
ادامه دارد ...