مرگ متهم20 ساله در کلانتری شهر میانه
دادستان میانه: ابوالفضل رجبی با بند شلوار کردی خودش را در سلول دار زده است دادستان میانه از مرگ یک متهم در کلانتری میانه خبر داد. حسین محرمی، دادستان میانه، بعد از به راه افتادن شایعاتی درباره مرگ او بر اثر ضرب وشتم ماموران، کشته شدن ابوالفضل رجبی زیر شکنجه را به شدت تکذیب میکند. او به «بهار» میگوید ابوالفضل رجبی با بند شلوار کردی خودش رادار زده است:« او از فرصت سوءاستفاده کرده و خودش را با بند شلوارش حلق آویز کرده است. هیچ شکی در خودکشی او نیست و حتی آثار خفگی روی گلوی او مشخص است.» ماموران آگاهی به پدر ابوالفضل گفته اند او 600 موتور را دزدیده بوده است ولی محرمی، دادستان میانه میگوید او 40موتور را دزدیده است: «حدود پنج شش دستگاه از این موتورها را جمع آوری کرده ایم ولی هنوز باقی پیدا نشده اند.» او همین تعداد زیاد موتورهای دزدی را دلیل اصلی ابوالفضل برای خودکشی میداند، محرمی با اینکه خودکشی او را محرز و قطعی میداند، میگوید که در حال حاضر برای ماموران آگاهی میانه پروندهای تشکیل شده است و در آن در حال بررسی کوتاهی هایی هستیم که ماموران این آگاهی در این باره انجام داده اند: «مثلا این ماموران وظیفه داشته اند که هر 20دقیقه یکبار به سلول این فرد سر بزنند ولی این کار را انجام نداده اند. از طرف دیگر کلانتری مجاز بوده است تا 24ساعت فرد بازداشتی را در بازداشتگاه کلانتری نگه دارد و بعد او را به زندان بفرستد ولی مسئولان این کلانتری او را سه روز در بازداشتگاه کلانتری میانه نگه داشته اند.» محرمی به دلیل «حساس بودن این پرونده» از گفتن جزییات دیگر آن خودداری میکند و میگوید نتیجه بررسی این پرونده تا یک هفته دیگر مشخص میشود. ابوالفضل رجبی 20ساله بود؛ متولد 1372. یک کارگر معمولی کارگاهی معمولی در شهر کوچکشان که در کنار پدرش کار میکرده است. داستان پنجشنبه هفته پیش شروع شد؛ وقتی ساعت تازه هشت صبح شده بود. خانواده لابد هنوز خواب و بیدار بودند که کسی زنگ خانه شان را زد. آمده بودند پسرشان را با خودشان ببرند. آن روز هفت مامور اداره آگاهی میانه به خانه ابوالفضل رجبی رفتند و به پدرومادرش گفتند پسرشان باید به جرم سرقت چند موتورسیکلت با آنها به آگاهی برود. ابوالفضل با آنها رفت و دیگر هیچوقت بازنگشت. پدر، مادر و پسرعمه ابوالفضل دو روز بعد به دیدن او میروند. تا عصر شنبه حالش خوب بوده، یکشنبه، اما داستان عوض میشود؛ یکشنبه میشود روز مرگ ابوالفضل. یکی از دو سلول کلانتری 13 میانه میشود آخرین جایی که او دیده، آخرین جایی که از پشت میله ها و دیوارهایش صدای سلول بغلی را شنیده، آخرین جایی که چیزی خورده و چیزی نوشیده است. حالا مسئولان قضایی میانه میگویند که ابوالفضل خودکشی کرده است. یکشنبه وقتی علی رجبی، پدر او، به کلانتری میرود دوباره پسرش را ببیند، ماموران آگاهی می آیند جلو، به او میگویند: «خدا پسرتان را بیامرزد.» پدر ابوالفضل میشنود «خدا پسرتان را بیامرزد» و نمیداند چه میشنود. میشنود و باور نمیکند. هنوز هم باور نکرده است. خودش اینها را به «بهار» میگوید: «به من میگویند پسرم با بند شلوارش خودش را در سلول دار زده است. من شنبه او را دیدم، سالم بود، مشکلی نداشت. یکشنبه که به کلانتری رفتم به من گفتند که او خودش را کشته است. یکی از درجه داران آگاهی میانه به من گفت او 600 موتور را دزدیده است. به من گفت خدا پسرتان را بیامرزد و دیگر هیچ جواب دیگری در این باره به من نداد. هنوز هم جنازه اش را ندیده ام.» نمیخواهد هم که جنازه پسرش را ببیند، دلش پسر 20ساله سالمش، پسر سالمش که در کارگاه او کارگری میکرده است میخواهد: «به من میگویند او با بند شورت خودش را دار زده است. او 65کیلو وزن داشت، چطور میشود خودش را با یک بنددار زده باشد؛ این با عقل جور درنمی آید. من آن روز به ماموران کلانتری گفتم اگر او هزار موتور را هم دزدیده بود، دلیل نمیشود که او را بزنند و بکشند. باید پرونده او در دادگاه رسمی رسیدگی میشد نه اینکه پرونده او در کلانتری بسته شود. من حالا هم دنبال جنازه اش نیستم، من پسرم را سالم میخواهم، همانطور که او را بردند، همانطور هم باید به ما پسش بدهند.» دادستانی میانه حالا با وجود نپذیرفتن اتهام کشته شدن او به دست ماموران کلانتری، جزییات این حادثه را در پرونده دیگری بررسی میکند. علیرضا دقیقی وکیلی است که از دو روز پیش وکالت پرونده مرگ ابوالفضل رجبی را قبول کرده است. او در گفتگو با «بهار» از جزییات این پرونده میگوید: «اولین موضوعی که باید در این باره بگویم این است که پلیس بعد از مرگ ابوالفضل رجبی به خانواده اش گفته است که او 600دستگاه موتور را دزدیده بوده است؛ در حالی که شهر میانه اصلا 600موتور ندارد که حالا او آنها را دزدیده باشد. موضوع دیگر که خود دادستان هم آن را قبول دارد این است که متهم باید 24ساعت در بازداشتگاه کلانتری نگه داشته و بعد به زندان برده میشد و اگر کلانتری دوباره به حضورش نیاز پیدا کرد با اجازه قاضی زندان او را دوباره به کلانتری بازمیگرداندند؛ در حالی که این اتفاق نیفتاده است.» دقیقی میگوید ابوالفضل رجبی فرد سالمی بوده و سابقه بیماریهای روانی یا خودکشی نداشته است: «او یک جوان نرمال بوده که هیچ سابقه ای در آسیب رساندن به خودش نداشته است. او قبلا البته یکبار برای سرقت به زندان رفته و مجازاتش را کشیده بود ولی این دلیل نمیشود تا یک دزدی دیگر در این شهر اتفاق بیفتد، به گردن او بیندازند. آگاهی مکلف است نسبت به جرایمی که اتفاق میافتد تعیین تکلیف کند دقیقی می گوید من بارها این موارد را دیده ام . مواردی که به صراحت مخالف عدالت قضایی است. خودکشی ابوالفضل رجبی اشناری نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد چرا که یک فردی که 65 کیلو دارد نمیتواند خودش را با بند شورت یا شلواردار بزند و از طرف دیگر عموماً، بند شلوار کردی به شلوار دوخته شده و قابل جداشدن نیست؛ از طرف دیگر افسر نگهبان همه وسایلی را که میتواند برای زندانی آسیب رسان باشد از او میگیرد و اگر این بند قابل جداشدن بود، حتما آن را از او میگرفت.» منبع: روزنامه بهار شماره 192- چهارشنبه 16 مرداد سال 1392 http://baharnewspaper.com/Page/Paper/92/05/16/11