در رثای شهدای زینبیه(ماندند که چه بگویند)
رسته شهادت دختران میانه
به مانند جویباری
از روستاها وشهر
در میعادگاه شهادت جمع می گشت
شب در خبر حمله دشمن
زینبیه با خون شسته خواهد گشت
مادران وپدران
در بدرقه فرزندشان
در اعتراف شهادتشان
در حلالیت و خداحافظی
لحظه آخرشان
در یاد اسماعیل ابراهیم
ماندند که چه بگویند
بهمن ماه ماه پیروزی خون بر شمشیر
دهه فجر از همین روز آغاز می گشت
در کیف شاهد شهادتشان
شرشره و کاغذ رنگی
بدور از دلهره وترس
محل شهادت را
خود تزئین کردند
هلهله ماندن ورفتن فرزندان انقلاب
شهادت را از عشق کربلا
به یقین انتخاب کردند
در آسمان شهر دلاوران جنگ
غرش صدای ابرهه ها
چون یزید ومعاویه
در زینبیه میانه
بر اوج گرفتن عاشقان مهر تایید زدند
پیکرهای نیمه جان
کلمه شهادت را قبلا
با دوستان شهیدشان خوانده بودند
خونشان را جاری
بر وضوی دوستداران ولایت
مامن عشق وایثار کردند
مادران وپدران در انتظار
از پرگرفتن عزیزانشان
لحظه وداع را یاد کردند
تاریخ میانه وایران را
با خون فرزندشان خوش نام کردند
زینبیه وضوی خون گرفت
دختران دلاور وپر آوازه
در آرزوی شان
نماز کربلا خواندند
تصویر آخرین قربشان
یادگار تاریخ نسل برتر
بر یاد دوستداران آل علی ماند
**************
شعر از سروده های آقای حسین قره داغی