- ارسال کننده: رضا امامی تاریخ: ۹۲/۰۲/۱۸

همیشه جاده میپیچه؟!

به نام خدای مهربان

همیشه بر این باور بودم که اصلی ترین عامل تصادفات جاده ی میانه - تبریز ، راه نامناسب و پر پیچ و خم اون هست و اونروز که تصاویر تصادف تریلی تو اون جاده رو درج کردم هم بر این باورم استوارتر بودم ولی اتفاقی برام پیش اومد که باعث شد از درصد این باورم که جاده پیچید کم کرده و قسمت مهمی از این درصد هارو سر راننده خالی کنم ! 

اگه میخواین ببینین واقعا کدوم میپیچه و کدوم نمیپیچه تا آخر این ماجرا با من همراه بشین !  ...

جاده ی میانه - تبریز - عکس : رضا امامی

صبح زود برای انجام کاری میخواستم با اتوبوس برم تبریز ولی از شانسم ساعت گوشی خواب موند و مسلما من هم خواب موندم و نیم ساعت دیرتر پاشدم و 6 و نیم صبح مجبور شدم سوار بر سواری های کنار ترمینال قدیم و راهی تبریز بشم ...

من عقب نشسته بودم و دو نفر سمت راستم و یه آقایی هم که تازه موهاش میخواست بگه این بابا دیگه داره پیر میشه جلو نشسته بود ...

بسم الله و راننده حرکت کرد ...

ضبط صوت ماشین داشت میخوند و ما نیز از ابیات فاخر آن بهره مند بودیم ...

از آنجا که من جلو ننشسته بودم و سمت راستم منظره ای نبود و روبروم کله ی مانند آفتاب و پس گردن چین و چروک خورده ی راننده بود، لاجرم سمت چپ را نظاره گر شدم ...

دو تا تونل رد کردیم که متوجه شدیم راننده ی محترم چون احتمال میدادند که مسابقات فرمول یک به دلیل اعتراضات مردم بحرین اونجا برگزار نشه و ممکنه ایران این میزبانی رو بعهده بگیره داره تمرین میکنه !

اینجا بود که آقایی که جلو نشسته بود صورتشو سمت راننده برگردوند و با کمی مکث ، آروم به راننده گفت : " آقا شما چند وقته راننده ای؟ " 

- ده سالی میشه

- تو همین جاده؟ 

- بله تو همین جاده .

آقا تا اینو گفت زخمهاش سر باز کرد و شروع کرد ...

- قبلا که اتوبان نبود مسافرایی برای شهرهای دیگه هم میفتاد که میبردم ولی بی عرضگی مسئولین و افتادن اتوبان از جای دیگه و زلزله ی پاکستان و سونامی ژاپن و ... باعث شد تا مسافر گیر نیاد و فقط سمت تبریز کار کنم .

آقا جلووه موقتاً ساکت شد .

دقایقی من داشتم موهامو تو سر آقای راننده شونه میکردم که بازم آقا جلووه به راننده گفت : " سخت نیست ماشینو یه دستی میرونی؟ "

- نه ! من اینجوری عادت کردم . مگه میشه ماشینو دو دستی روند؟ الان دیگه فرمون ماشینا هیدرولیکه و راحت میچرخه . پیکان نیست که سوار فرمون بشم و با چرخوندش قلنجم بشکنه !

راننده ماشینو میروند و به نظرم قبلا تو هندوستان راننده بوده چون ماشین همش سمت چپ جاده حرکت میکرد ! 

هر از گاهی خطوط منقطع که میشد میومد سمت راست !

ولی در کل همش ماشین سمت چپ جاده بود و من هم یاد بازی Need For Speed  افتادم چون راننده با جا خالی دادن از سواری معمولی 5 امتیاز ، کامیون ، 10 امتیاز ، اتوبوس و تریلی 15 امتیاز و نیسان آبی و قرمز به ترتیب 50 و 100 امتیاز منظور میکردم و اگه سالم به تبریز میرسیدم High Score ایشونو به ثبت میرسوندم ! 

اونجایی که راننده هایی که شاخ به شاخ میومدند چراغ میزندند و راننده هم براشون دست بلند میکرد مطمئن شدم راست میگه این بابا بیش از 10 ساله که تو این مسیر راننده هست و همه میشناسنش !

البته ناگفته نماند که هر از گاهی هم ذکر زیبای آیة الکرسی بر زبانها جاری میشد و بنده به پای خدا افتاده بودم که خدای خوب و مهربون من اون نمازارو که نخوندمو ببخش !

تو راه یهویی یه ترمز زد و خدارو شکر اون سگ بدبخت که از وضع گرونی جامعه قصد خودکشی داشت به دست راننده ی ما کشته نشد و من هم تو ذهنم میگفتم خدایا اصلا همچین راننده ای کی تو عمرش دیده ؟ یهویی خواننده ی محترم ضبط ماشین عرایض بنده رو تکمیل و تایید کرده و گفت : " تو قصه ها نخوندم ... تو کوچه ها ندیدم ... "

خلاصه بعد از ساعاتی سالم به مقصد رسیدیم ولی من ایمان آوردم که عامل اصلی تصادفات جاده ای فقط راه نامناسب نیست و یکی از اصلی ترین دلایل تصادفات رانندگی بی ملاحظگی رانندگان هست که خودشونو تافته ی جدابافته میدونن و فکر میکنن تصادف و اتفاق فقط مختص دیگران هست .

شاد و موفق و پیروز باشید .

رضا امامی

18 اردیبهشت 92

رضا امامی

1
2
3
1 2 3