میانه را به چه کسانی بسپاریم؟
میانه را به چه کسانی بسپاریم؟
کشور یونان منطقه ای است با وسعت کم و جمعیتی باالنسبه اندک و با منابع غیر موثر که اقتصادش با کمترین تنش های محیطی دستخوش طوفان می گردد. حال چگونه چنین کشوری در تمام بحث های علمی و ورزشی و فرهنگی ردپای برجسته ای را به خود اختصاص داده و هنوز در متن های ادبی و تاریخی و فلسفی جهان صفحات بیشتری به این کشور تعلق دارد . در نبردهای انجام یافته زمان ماندگاری نیروهای این کشور در سرزمین های تسخیر شده اندک ولی وجه نفوذی فرهنگی اش و اثرات سوء آن ماندگارتر بوده است چرا؟
شاید نظری به تزهای مدیریتی و سیاست های جنگی که اساس حرکت مدیران آن کشور بوده بتواند رمزگشای قسمتی از سوال ما باشد.
اندیشمندان این کشور قبل از حرکت اسکندر به فلات ایران به وی چنین گفتند: کشورها سه دسته اند دشمن ، غیر دشمن و تنها کشور دوست که کشور خودت است و باید چنان کنی کشورت سربلند باشد و برای سربلندتر شدنش باید کشورهای دیگر پایین تر باشند.
در کشورهای دشمن نیروهای خود را آشکار نکنی بلکه نیت خود را در باورهایشان نهادینه کن و کارهای بزرگ را به افراد کوچک قدرت طلب واگذار کن و افراد بزرگ را به کارهای کوچک بگمار که گروه اول برای بقا تن به هر چاپلوسی و حماقت داده و گروه دوم دلسرد شده و امور مختل خواهد شد و آسودگی تو طولانی خواهد شد.
در کشورهایی که دشمن نیستند کارهای بزرگ را به افراد بزرگ و امور کوچک را به افراد ضعیف واگذار که در این سرزمین نه پیشرفتی است و نه نقصی در امور جاری اینان به وقتش به کارت آیند و هرگز سایه شان آفتابت را نخواهد پوشاند.
بدان هیچ سرزمینی غیر یونان دوست تو نیست، بی جهت نهال در خاک غیر تباه نکن.
کارهای بزرگ به افراد بزرگ بسپار و به افراد کوچک هیچ وامگذار بلکه با آموزش و کسب تجربه بزرگشان کن.
حال سوال : اگر با هر مصلحتی با بهانه های ارزشی و قومی و حزبی خواسته و ناخواسته بر جلوس افراد ضعیف بر اریکه قدرت سهیم باشیم و با برچسب های رنگارنگ و عناوین غیر خودی باعث دلسردی و حذف افراد متخصص و کاردان باشیم نسبت به شهرمان دوست هستیم و یا غیر؟!