احساس وظیفه؟!
در جامعه ای که ما زندگی، اتفاقات ریز و درشت را ملاحظه می کنیم و یا می شنویم و یا درگیر آن می شویم که اگر از کنار آن رد شویم ممکن است با خودمان بگوئیم به من چه؟! مرگ من چه کاره ام؟ ولش کن...
مگر می شود در جامعه ای رو به رشد زندگی کرد و گفت که به من چه؟! یا ولش کن! این کار مثل آن است که در یک کشتی بزرگ نشسته ایم و می بینیم که کشتی دارد سوراخ می شود، با خود می گوئیم چون سوراخ کوچک است، من که به مقصد می رسم! بقیه سرنشینان هم ...
ولی امکان دارد فردا فرزند همان شخص به آن کشتی سوار شده و دچار حادثه شود. آیا با این روش می توانیم جامعه متمدن و پویا داشته باشیم؟!
در جامعه ما برای موارد ریز و درشت که با آن روبرو می شویم، کوتاه ترین و بی هزینه ترین راه، پیش بینی شده است و آن تلفن می باشد و جالب اینجاست که این شماره ها 3 رقمی و رایگان می باشند.
«شماره های 3 رقمی ضروری و مهم»
شماره 110 فوریتهای پلیس(در هر زمینه ای که مربوط به نظم جامعه باشد).
شماره 113 ستاد خبری اداره اطلاعات(با یک زنگ می توانیم هر اطلاعاتی که در جامعه می گذرد خواه ریز و درشت و مهم و غیرمهم را به سربازان گمنام امام زمان بدون ذکر نام خود اطلاع دهید).
شماره 115 اورژانس بیمارستان(در هر موقع از شبانه روز برای رساندن مریض بدحال به بیمارستان می توانیم اطلاع دهیم).
شماره 122 فوریتهای مربوط به ترکیدگی لوله آب شهری.
شماره 123 اورژانس اجتماعی بهزیستی(مداخله در بحرانهای مربوط به آزار زن و فرزندان).
شماره 125 آتش نشانی(فوریتهای مربوط به آتش سوزی و خطرهای جانی ناشی حیوانات وحشی از قبیل مار، و غیره).
شماره 137 خدمات شهری شهرداری(فوریتهای مربوط به عدم نظافت و جمع آوری آشغال و نظافت جوی آب و غیره).
شماره 197 اداره آگاهی نیروی انتظامی(فوریتهای مربوط به مفاسد اجتماعی).