درد دلی بی ربط!
راستش قبلا وقتی می دیدم آقای امامی یا سایر دوستان روی تصاویرشان یک واترمارک به چه بزرگی می زنند و اسمشان را به وضوح روی عکس هایشان درج می کنند، تعجب می کردم!
با خودم می گفتم مگر می شود کسی در روز روشن عکس یک نفر دیگر را بدزدد و بدون اجازه عکاس از آن استفاده کند که این دوستان اینقدر نسبت به درج نامشان - آن هم به این بزرگی - روی تصاویرشان حساسیت نشان می دهند؟
خب همیشه پاسخم منفی بود!
تا اینکه یک روز خیلی عادی که برای حضور در یکی از کلاسهایم راهی دانشگاه شدم، یک بنر توجهم را جلب کرد:
درست می دیدم!؟
این همان عکس من است که روی این بنر چاپ شده!؟
و در کمال ناباوری دیدم بله، خودش است!
با تعجب به بنر نزدیک شدم و شروع به چک کردن دور تا دور عکس کردم تا بلکه جایی - هر چند ریز - به منبع تصویر برخورد کنم!
ولی متاسفانه این جستجو نتیجه ای نداشت و تنها کپی رایت روی بنر، نام محل چاپ آن بود!
اینجا بود که به فلسفه کار رضا و بقیه پی بردم!
نمی گویم عکس من خیلی عکس شاق و مهمی است و لنگه ندارد!
اصلا!
چون هر کسی که یک صعود زمستانی به قله چاخار داشته باشد می تواند عکسی مثل این و حتی خیلی بهتر از آنرا تهیه کند!
چیزی که فکر مرا مشغول کرد این بود که چطور کسی می تواند با اعتماد به نفس تمام چنین حرکت ناهنجاری را انجام دهد!؟
منظورم از ناهنجار حرف های دهن پر کُنی مثل عدم رعایت حقوق مولف و کپی رایت و امثالشان نیست!
منظورم نا دیده گرفتن "ارزش" های دیگران است!
چرا نمی توانیم به ارزش های همدیگر احترام بگذاریم؟
یک نمونه از این عدم احترام به ارزش ها را چند روز پیش در این مطلب مطرح کردم: qis.ir/T2
و حالا نمونه ای دیگر!
مگر چقدر کار داشت که ایشان هنگام ذخیره آن تصویر از روی کاور تایم لاینم یک پیام به من بفرستد که فلانی می خواهیم از این عکست - که حتما برایت ارزشمند است - استفاده کنیم!
که من هم بگویم کیفیت این خوب نیست، صبر کن فایل اصلی را برایت بفرستم که حداقل به درد کارت بخورد!
ولی گویا این دوست عزیز ترجیح داده دولا دولا شتر سواری کند!
مهم نیست!
فدای سرش!
مهم این است که سعی کنیم پس از این بیشتر به ارزش های همدیگر احترام بگذاریم!
همین!