در کوچه پزشکی قانونی، کی قبول شد کی مردود!
امروز روز پر مشغله ای داشتم. طوریکه از صبح تا بعد از ظهر فرصتی برای دیدن اخبار جدید سایت نداشتم. صبح یکی از دوستان تماس گرفت گفت که می خواهیم برویم بازدید کوچه ای که چند بار خبرش در سایت قرار گرفته. اصلاً خبر نداشتم که آقای یزدانی فراخوانی داده اند در این رابطه :
دعوت از فعالان اطلاع رسانی شهرستان برای بازدید از وضعیت خیابان پزشکی قانونی
http://www.miyanali.com/santak/25
ظهر که شد یادم رفت. سرساعت تماس گرفتند،قدری دیر ولی رسیدیم. چند نفری از وب نویسهای همشهری در سایتهای قافلان نیوز ، پیام میانه و میانالی جلوی ساختمان آتش نشانی شهرک اندیشه بودند. گفتند مهندس واعظی هم دارند می آیند. جمع که تکمیل شد پیاده راه افتادیم. در چند روز اخیر بارانی نداشتیم و ابتدای کوچه وضعیت خوبی داشت. کمی جلوتر ساختمان پزشکی قانونی را دیدیم. گفتم حداقل بخاطر وجود این اداره نباید وضعیت این کوچه این طور در گل و لای می ماند. به قول آقای دکتر از همه جای استان و کشور بخاطر مسائلی که رخ می دهد مراجعه کننده به پزشکی قانونی هست، آبرویمان می رود. قدری شن و ماسه ریخته بودیم جلوی ساختمان که قابل تحمل شده بود ولی وقتی خواستند زیر سازی کنند برداشتند.
بعضی از اهل محل به جمع پیوستند بعضی هم از دور نگاه می کردند چون ساکن کوچه های بغلی بودند. یعنی به آنها مربوط نبود کوچه بغل چه وضعیتی داشته باشد ولی می گفتند اجازه تردد از کوچه شان را به اهل کوچه پزشکی قانونی نمی دهند. جداً داشتم شاخ درمیاوردم! یعنی چه؟ مگر چه می شود. یکی می گفت با ماشینهایشان (اشاره داشتند به تراکتور ولی تراکتوری در محل دیده نمی شد.) گل و لای کوچه شان را می آورند محل ما! دیگری می گفت لوله ی آب سطحی کار گذاشته شده و هر موقع رد می شوند لوله ترک برمی دارد. برای همین ورودی کوچه شان را به کوچه پزشکی قانونی با انواع موانع بسته بودند. یکی هم می گفت لازم باشد با چماق نگهبانی می دهم اجازه تردد به اینها نمی دهم! راستش انگار این محل مثل همه ی محله ها نیست. یک اوضاعی هست. هر کوچه ای قانون خودش را دارد. خودمختارند! طوریکه کار به تماس با دادستانی هم کشیده شده که هر وقت غیر قانونی کوچه ای را ببندند تماس بگیرند بلکه خود مقام محترم حضوری موضوع را ببینند. ولی موقعیت مناسبی پیش نیامده. رفتیم بالاتر. از جلوی ساختمان پزشکی قانونی که گذشتیم خبری از شن و ماسه نبود و نوبت به قلوه سنگها می رسید. در واقع بالای کوچه بسته بود. حتی ماشین حمل زباله شهرداری هم در بارندگی نمی تواند عبور کند. از گیر کردن چکمه و پوتین بچه ها در گل و لای و با پای برهنه به خانه رفتنشان داستانها شنیدیم. یعنی صرف نمی کند کفش و شلوار تنت باشد. بالاخره شستن پاها از شستن کفش و لباس راحتتر هست.
نوبت به آقای مهندس واعظی رسید که با توجه به سمتشان و تحصیلاتشان موضوع را بشکافند. فکر می کردیم بالاخره ایشان نماینده این محل هم در شورای شهر محسوب می شوند و حمایتشان می کنند ولی....! اول که گفتند اصلاً شهرک اندیشه را به زور گذاشتند بر عهده شهرداری. مخصوصاً چند نفری از اعضای شورای شهر که برای کسب رای اهالی فشار آوردند به مسئولین مربوطه. بروید یقه آنها را بگیرید. این بودجه ای هم که دادیم برای رفع مسئله اینجا ... !
کم کم داشت کار به صدقه دادن می کشید. انگار نه انگار که اینجا بخشی از شهر میانه هست. و هر ساخت و سازی با نظارت و مجوز شهرداری. هر اتفاقی در گذشته هم افتاده باشد بالاخره شهرداری مسئولیت شهرک را بر عهده دارد نمی شود که هر نقطه ای گیر کردند اینرا بکوبند بر سر اهالی شهرک. از بدهی اهالی به شهرداری و اینکه آماده سازی کوچه ها و خیابانها بر عهده سازمان مسکن و شهرسازی بوده یاد کردند ولی کسی از بدهی شرکت فولاد به شهرداری که می تواند معضلات این شهرک و سایر نقاط شهر را حل کند یادی نمیکند.
همان زمان که ما مشغول این صحبتها بودیم که بالاخره گناه اهل این محل چیست!؟ روابط عمومی محترم شهرداری مشغول ارسال جوابیه زیر به سایت بودند :
--------------------------
خیابان 12 متری پزشکی قانونی و پاسخ شهردار میانه۹۱/۰۹/۱۱ ساعت 16:51
در رابطه با مشکلات بوقوع پیوسته در خیابان 12 متری پزشکی قانونی واقع در شهرک اندیشه به اطلاع عموم شهروندان فهیم میانه ای بلاخص اهالی محترم ساکن در خیابان مذکور می رساند:...........
--------------------------
بالاخره کم یا زیاد ، خوب یا بد، شهرداری محترم به افکار عمومی ارزش قائل شده و دلیل اتفاقات رخ داده در کوچه مذکور را بیان کردند. قبل از اقدام شهرداری برای زیر سازی و احتمالاً آسفالت در آینده ی این کوچه که خداوند گناهان اهلش را ببخشد. مشکلی به این صورت نداشته اند که تا زانو در گل فرو روند یا از ترس وضعیت کوچه در مواقع بارندگی در خانه ماندن را به صله ارحام ترجیح دهند یا نگران در گل ماندن اتومبیلهایشان باشند.
یعنی اینکه : نامه ی یک دختر خردسال به شهردار میانه
http://www.miyanali.com/HASSANZADEH/36
همان زمان که شهرداری محترم در سایت دلائلش را بیان می کرد آقای واعظی به اینجای کار رسیده بودند که زیر سازی اینجا سه هفته در فصل کاری مناسب زمان می برد...
خوب الان هم که فصلش نیست در این گل هم که نمی شود انتظار زیر سازی داشت حالا یادتان نرود که آقای شهردار محترم بنابر اقوالی، یک هفته وقت خواسته بودند که جواب دختر خردسال بالایی را عملاً با اصلاح وضعیت کوچه بدهند. ولی آقای مهندس نگفتند که پس چرا شهرداری محترم زمانی اقدام به شخم زدن کوچه کرده که آغاز فصل بارش هست و ممکن نیست سه هفته پشت سرهم روزهای آفتابی داشته باشیم!
یعنی به اینجا که رسیدند اشاره کردند به آقای حسن زاده که دوست شما در شهرداری فلان کار را کرده ....
و حالا به شوخی یا جدی؟! ببینید اهل محل چه گناهی کرده اند که این زمان وسط کار زیر سازی کوچه تان بارش باران شروع شده!
هر چه منتظر شدیم یک کلمه نشنیدیم که پس نقش شهرداری چه می شود؟ انتخاب این زمان برای این کار مناسب بوده؟
چرا شما دارید از شهرداری دفاع می کنید و پای دوست فلانی را وسط می کشید. (غافل از اینکه آنطرف شهرداری محترم به کارش اعتراف کرده و دلائل خودش را بیان کرده) شما چرا نگران حرف زدن علیه شهرداری هستید؟ نمی دانم شاید از افراد شهرداری که آنجا بودند نگران بودند. اصلاً برای چه به آن کوچه آمده بودند؟ آمده بودند که بگویند گناهان اهل محل باعث شخم زدن کوچه در فصل بارش شده!
بله. رفتیم . کوچه را که خیابانش هم می گویند دیدیم. چند تا عکس یادگاری هم انداختیم که در مطالب زیر می توانید ببینید . والا اگه خبر داشتم برنامه چیه نمی رفتم ولی انگار قسمت بود باشیم و از نزدیک ببینیم. متاسفم که آن اتفاقی که بعضی ترتیب دهندگان مدنظرشان بود رخ نداد چون مقام مدعوشان هم نمی دانست دقیقاً کجاست و قرار هست چه بشود. آمده بود اشتباه یکی دیگر را ماست مالی کند؟ آمده بود منظره ایجاد شده را تماشا کند؟ و چه خوب شد که این طور شد. خوب همیشه مسائل قابل پیش بینی نیست.:
رضا امامی: مسئول شهر من ،گفتی گناهکارم ولی نگفتی کدامین گناه !
http://www.miyanali.com/Reza7/421
فراز احمدی: توجیه رئیس شورای شهر میانه بجای پاسخگویی
http://www.miyanali.com/Eskafild/634
ولی این ها مهم نبود. چون این شهر پر هست از این کوچه ها. ولی کسانی را شناختیم که باید می شناختیم و از نزدیک می دیدیم. تا دوباره اشتباه نکنیم موقعی که در پای صندوقهای رای حاضر می شویم. کسانی می گفتند به رای کسانی که سایت می بینند و قافلان می خوانند نیاز نداریم. خوشبختانه دیدیم که وضعیتشان در انتخابات مجلس چه شد. نشان دهیم که چه سایت ببینیم و چه نبینیم. چه قافلان بخوانیم و چه نخوانیم آگاهیم و قدر رای خود را می دانیم. به کسی نمی دهیم که فردا بگوید به من چه! دفعه بعد نخواستی رای نده. که بروند صندلی هایی را اِشغال کنند که محل خدمت هست نه غنیمت. و کسی که وقت و حوصله ی خدمتگزاری ندارد نباید نگاهش کند چه برسد که چشم طمع به آن داشته باشد. ممنون.