یادش بخیر ! چه قطاری داشتیم !
به نام خدای مهربان
سلام
فکر کنم اونایی که با قطار مسافرت میرن بخاطر دارن که قبلنا کنار صندلیشون یه روزنامه و یه آب معدنی و یه کیک یا کلوچه ای چیزی بود ! قطار کمی به قطار شبیه بود و نسبتاً تمیز بود .
ساعات حرکت و رسیدن به مقصد مناسب بود نه اینکه همیشه نصف شبی برسی و با چشای پف کرده یادت بره مقصدت کجا بود !
جوونا یادشون نمیاد اون زمون ما ذوق میکردیم سوار قطار میشدیم ! قطااااااااااار میگماااااااااااا نه قطار !
ولی حالا چی؟ قطار شده فرسوده ! ساعاتی که حرکت میکنه از میانه ساعات طلایی و ناب ! قیمتا دو برابر ! تغذیه رو هم قطع کردند و روی آب معدنی نوشتند که
حرف اضافی نزن ، همینم که میدیم خدارو شکر کن !
باور نمیکنین ؟
بفرمایین تماشا کنین :