- ارسال کننده: یاپراک تاریخ: ۸۹/۰۱/۰۲

اصلیت عین القضات میانه ای هست و او باید میانجی باشد

 

آیا باید کسی که در این شهر ، شهر خون ، شهر کوهای زیبا ، شهر ابر مردان به دنیا آمده اصلیت همدانی بدهیم مگر بر میانه ای ها چه آمده است .

دلم خون میشه وقتی در گوگل اسم عین القضات میانه ای را میزنن چندین عین القضات همدانی بیاورد

 چگونه میشه که یه فرد  زادگاهاش را فراموش کند و اسم جایگاهی که هیچ قومیتی در آن ندارد را بپزیرد دوستان منتظر نظراتتون هستم شما باید مطالب بیشتری بنویسید همین الان هم شروع به نوشتن چندین مطلب خواهم کرد در این باره ، مطمئنا عین القضات هم از این مسئله راضی نیست

 حق ما باید محفوظ بماند !

عبداللّه بن محمدبن علي ميانجي  ، مکني به ابوالمعالي و ملقب به عين القضاة. از بزرگان مشايخ صوفيه و از دانشمندان اوايل قرن ششم هجري بود. وي بسال 492 ه" . ق. در همدان متولد شد. و در طريقت شاگرد احمد غزالي بود و نيز از محضر شيخ برکه همداني استفاده کرد. اما استفاده او از صحبت باباطاهر - که برخي نوشته اند - درست نيست زيرا باباطاهرتا زمان او زنده نبود. عين القضاة پيرو مذهب شافعي بود. او بتحصيل حکمت و کلام و عرفان و ادب عرب پرداخت و نظر به مطالعه بسيار در آثار امام محمد غزالي ، معالواسطه شاگرد او نيز محسوب ميشود. عين القضاة بواسطه دوستيي که با عزيزالدين از مستوفيان سلاجقه داشت و عزيزالدين از مخالفان ابوالقاسم درگزيني وزير سلطان سنجر بود، لذا ابوالقاسم نقشه قتل عين القضاة را چيدو در محضري از حسودان و عوام الناس او را به کفر و دعوي الوهيت متهم کرد و فقها نيز بقتل اين جوان دانشمند فتوي دادند. پس وي را مقيد به بغداد فرستادند و از آنجا مجدداً به همدان بازگردانيدند و در شب هفتم جمادي الاخراي سال 525 ه" . ق. بر دار کشيدند. نوشته هاي فارسي عين القضاة مشحون از تعبيرات نغز صوفيانه است ،کلام او پرسوز و گداز است ، تصنع و تکلف در آثار وي مشاهده نميشود. وي رباعياتي عرفاني نيز به زبان فارسي سروده است . از آثار اوست : يزدان شناخت (در مسائل حکمت الهي و علوم طبيعي )، تمهيدات (در تمهيد ده اصل تصوف )، زبدةالحقائق که رساله اي است مختصر راجع به علم ذات و صفات خداوندي ، شکوي الغريب عن الاوطان الي علماء البلدان ، بزبان عربي که آن را به هنگام حبس خود از بغداد به علماي همدان نوشت و شکايت از محنتهايي که براي او پيش آمده ، کرده است ، مکاتيب که شامل نامه هاي اوست . (از فرهنگ فارسي معين ). و رجوع به مآخذ ذيل شود: تاريخ ادبيات در ايران تاليف صفا ج 2 ص 936، تتمه صوان الحکمة ص 117 و 201، نفحات الانس ، مجمع الفصحاء.رياض العارفين ، طبقات الشافعيه سبکي ، کشف الظنون