شصت سال قبل ميانه را اين چنين ديدم
تاريخ درس شيريني است كه اكثر دانش آموزان و دانشجويان به اين امرصحه مي گذارند جرا كه مارا به دوران قديم بالاخص دوران نياكان و بزرگان و اجدادمان راهبر مي شود . تصميم دارم شما را به شصت سال قبل ميانه ببرم منتها اين نوشته اي كه تقديم حضورتان مي كنم هيچ سند و مدركي درقبال آن ندارم وتنها مشاهدات عيني خود حقير درسالهاي دهه هزارو سيصد و سي وبه بعد از آن است . حال مانده ام كه ميانه را چطور برايتان ترسيم كنم و چون توان اين را ندارم كه به تمام ابعاد و مسائل در اين اندك مجال و چندين سطر بپردازم لذا شايسته ترديدم كه در هر مقاله اي كه تقديم خواهم نمود به گوشه هاي زندگي مردم آن زمان اشاره اي داشته باشم و در هر نوشته اي كه تقديم خواهم نمود يك مورد از زندگي مردم را برايتان ترسيم نمايم و امروز قصد دارم كه وضعيت شهرستان ميانه را برايتان بازگو كنم . البته همانطوريكه عرض كردم اين نوشته تراوش مغزي بنده است .
آن مقداري كه يادم هست خيابان امام خميني (ره ) فعلي از ميدان آزادي تا چهارراه پائين بود كه با سنگفرش مفروش گشته بود . تنها دكتري كه درميانه بود دكتري بود بنام آقاي دكتر سلامتي كه پائين تر از ميدان آزادي مطب داشت و داروخانه و تزريقاتي را نيز خودش انجام ميداد يعني اينكه بعد از معاينه مريض همانجا داروهاي تجويز شده را تحويل ميداد واگر مريض نياز به آمپول داشت خودش تزريق ميكرد. البته آن زمان سرنگ هاي يكبار مصرف نبود و سرنگ ها را درآب جوش مي انداختند و بعد نسبت به تزريق آمپول به مريض اقدام مي نمودند وصد البته كه از اين سرنگ براي صدها بلكه هزاران مريض استفاده مي شد. تنها حمام عمومي كه يادم هست محل فعلي بانك ملي مركزي بود كه بصورت خزينه استفاده مي شد يعني اينكه اين حمام داراي حوض بزرگي بود كه مردم ميرفتند داخل اين حوض و نسبت به شستشوي بدنشان اقدام مي نمودند . بانك ملي تنها بانك ميانه با دونفر كارمند در طبقه دوم كتابفروشي آقاي گرمرودي در ميدان آزادي ميانه قرار داشت .محل استقرار وزندان شهرباني آن زمان نيز در همين ميدان قرارداشت .بالاتر از ميدان آزادي خيابان خاكي بود و تنها چند نفر از مردم ميانه داراي خودروشخصي بودند . ساير مردم جهت رفت و آمد ازچهارپايان و يا از درشگه استفاده مينمودند . محل فعلي بانك ملي شعبه امام وبانك سپه و قنادي مارال اداره سيلوي ميانه بود و بالاتر از آن نيز ساختماني وجود نداشت و بيشتر تاكستان بود . اين شهرستان بعداٌ بوسيله مهندسين شركت اتكو صاحب بيمارستاني شد كه با نام اتكو در ميانه مشهور شد كه بعداز انقلاب به نام بيمارستان امام خميني (ره )تغيير نام يافت . اداره برق در همين خيابان برق فعلي مستقر بود و توانائي تزريق برق ازساعت هفت بعد از ظهر تا ساعت يازده شب را بعهده داشت و بعد ازساعت يازده شب خاموش ميشد و كاركنان اداره برق نسبت به تخليه آبي كه سهم زيادي در سردكردن دستگاهها و ژنراتورهاي برق داشت اقدام مينمودند و چون اين آب كاملاٌ گرم بود مردم ساعت شستن رخت هايشان را با ساعات تخليه آن هماهنگ كرده و نسبت به شستن رخت هاي خود با آب گرمي كه از اداره برق به بيرون هدايت ميشد اقدام مينمودند . بعد ها داروخانه آقاي دكتر اسكندر زاده تاسيس شد و سپس آقاي دكتر فرخنده و آقاي دكتر امامي در ميانه مطب تاسيس كردند. ( ادامه دارد )
لینک صفحات 5 قسمت مطلب ((شصت سال قبل ميانه را اين چنين ديدم)) :
http://www.miyanali.com/bazigar/22
http://www.miyanali.com/bazigar/21
http://www.miyanali.com/bazigar/20
http://www.miyanali.com/bazigar/19
http://www.miyanali.com/bazigar/18