- ارسال کننده: یاور احمدپور ترکمانی تاریخ: ۹۱/۰۷/۲۲

نمونه فعالیت های اخلاقی، فرهنگی و مذهبی در ترکمنچای

نمونه فعالیت های اخلاقی، فرهنگی و مذهبی در ترکمنچای

یاور احمد پورترکمانی

در قلمرو هر موضوع مورد بررسی، اصلی ترین مساله در درجه اول، رسیدن به 2 تشخیص است:

1.مهمترین مسائل ما چیست؟

2.چه مسائلی «مهم» نیستند؟

و گاه تشخیص مسائل دوم از اهمیت بالاتری برخوردار است چرا که امام صادق (ع) می فرماید: اگر مسائل بی اهمیت را مهم تشخیص بدهیم و بر آن اساس اقدامهایمان را سازمان دهیم، هر چه بر سرعت خویش بیفزایم، از هدف مطلوب دورتر می شویم. بنابراین مادامی که نتوانسته ایم «قدرت درست دیدن» مسائل را در حد قابل قبول در خود ایجاد کنیم، هر گونه شتابزدگی و تعجیل ممکن است هزینه غیر قابل جبرانی به دنبال داشته باشد.

یکی از مسائل مهمی که برنامه ریزی هوشمندانه و مدبرانه می طلبد برنامه ریزی برای انجام فعالیت های ارزشی و اخلاقی در سطح بخش می باشد. در ارتباط با حوزه فرهنگ، مذهب و ارزش های اخلاقی در ترکمنچای، تاسیس دارالقرآن زمینه های اقدامات متنوعی را در این حوزه فراهم آورده و آنچه فعالیت در این عرصه را نه تنها در بخش ترکمنچای، بلکه در عرصه نظام ملی الزامی می کند، تلاش غرب برای به انحراف کشیدن کشورهای اسلامی و تهی کردن آنها از ارزشهای اصیل اخلاقی است که به طرق مختلف و با صرف هزینه های هنگفت صورت می گیرد.

اشکال متنوعِ جدید کنترل غرب در کشورهای در حال توسعه و به ویژه در کشورهای اسلامی، کمتر به سرکوب مستقیم و بیشتر به اشکال متنوع ایدئولوژیک مجهز است. یکی از روشهای نوین کنترل و سلطه اجتماعی، انتقال منابع علمی و شیوه های نوین فراگیری علوم است که همراه با اغراض و جهت گیری ها و هدفهای مستتر در آن علوم می باشد.

درباره مسائل پشت پرده مکانیسم های کنونی انتقال دانش مخصوصاً در حوزه علوم اقتصادی، بحث هایی از جنبه های گوناگون صورت پذیرفته است. گروهی مانند «شوماخر» با تاکید بر رابطه تنگاتنگ میان «دانش» و «قدرت»، به صراحت اظهار می دارد که قرار دادن قدرت های بزرگ در دست افرادی که اطمینانی نسبت به نحوه رفتارهای آنان وجود ندارد و معلوم نیست که از قدرت خود با چه تصوری و بر اساس چه ضابطه هایی استفاده می کنند، نوعی بی پروایی و اقدامی احمقانه است و بنابراین، نتیجه می گیرند که جوهر انتقال دانش و تربیت فکری خاص و اعتقادهایی که به تبع آن حاصل می شود، انتقال ارزش هاست یا به عبارت دیگر، به نام علم این ارزشهای به اصطلاح اطمینان بخش هستند که انتقال می یابند.

گروهی دیگر مانند میردال، با تاکید بر خصلت پنهان سازی غرضها و اهداف نظریه پردازان اقتصاد که در کوشش های علمی آنها مستتر است و با همان استتار، انتقال پیدا می کند، تصریح می کنند که برای یک پژوهشگر خردمند، توجه به این نکته که اغلب نظریه های رایج علم اقتصاد محصول آمریکا و انگلیس هستند، از موضع جامعه شناسی علمی می تواند بر ملاکننده سخت گیریهای معطوف به منابع این دو کشور در پرده انتقال دانش اقتصاد باشد.

«جان کنت گالبرایت» اقتصاددان برجسته آمریکایی نیز آموزش و پرورش و بسترهای رسمی نظام های آموزشی را مناسب ترین وسیله برای اعمال قدرت اقناعی می داند و معتقد است که این وسیله نسبت به قدرت های تنبیهی و تشویقی که در گذشته توسط قدرت های بزرگ اعمال می شده اند، چند مزیت دارند که عبارتند از: کم خرجتر بودن، آبرومندتر بودن، معتبر تر بودن، خوشنامتر بودن و موثرتر بودن. از همه مهمتر اینکه اعمال قدرت های اقناعی از بستر انتقال علوم و به خصوص علوم انسانی، موجبات تسلیم و رضای افراد را نسبت به اراده دیگران فراهم می سازد؛ ضمن آنکه این نوع تسلیم و رضا چنان است که گویی خود فرد در انتخاب مسیر دخیل بوده و بنابراین، علاوه بر آنکه عمل تسلیم پوشیده می ماند، افرادی که با این ترتیب، تربیت می شوند، در راه این آگاهی کاذب که به نام علم و انتقال آن صورت می پذیرد، حاضر به هر گونه فداکاری و از خود گذشتگی نیز خواهند گشت.

 روش دیگر برای کنترل کشورهای اسلامی توسط غرب، از طریق نظام اطلاعات و ارتباطات و رسانه ها و جهت دهی به افکار و ارزش های مردم در کشورهای در حال توسعه و مخصوصاً کشورهای اسلامی صورت می گیرد تا آنها را با خواسته ها و منافع نظام سرمایه داری همراه سازد. یکی از خواسته های نظام سرمایه داری، رواج مصرف گرایی و فرد محوری در جهان است. اثرات این نحوه مصرف در کشورهای در حال توسعه، در وابستگی به کشورهای غربی در تمامی عرصه های و زیر حوزه های نظام اجتماعی تجلی خواهد یافت. در صورتی که شیوه زندگی خود را بر پایه ارزش ها و باورهای اصیل اسلامی منبعث از قرآن قرار دهیم، نه تنها از هزاران مشکل روانی فردی که در سایه تقبل ارزش های غربی بر ما تحمیل شده را می توان نجات یافت بلکه می توان عدالت، استقلال و آزادی کشور جمهوری اسلامی را تضمین کرد. چرا که دامنه و گستره انتخاب های آینده ما به مراتب بیشتر از وضعیت فعلی می تواند باشد.

موسسه دارالقرآن ترکمنچای با برگزاری جلسات در حوزه های مختلف فرهنگی، زمینه را برای برخورد منطقی و هوشمندانه با اقدامات اسلام ستیزانه غرب برای جوانان علاقه مند و دیگر اقشار فراهم آورده است. اخیراً هم با مساعدت بخشدار فعلی، جناب آقای مرسلی، زمینه جدیدی از فعالیت ها در قالب برگزاری کلاس های آموزش اقتصاد اسلامی، تاریخ اسلام و تحلیل نوشته های مورخان اسلام ستیز غرب فراهم آمده است. برای آشنایی خواننده محترم با محتوای جلسات مذکور، چکیده ای از مباحث مطرح شده در جلسه تاریخ 30/6/1391 که توسط نگارنده ارائه شده، آورده می شود.

«قرنی است که تبلیغات وسیع و تازه، همراه آواهایی با نمای روشنفکری، شرق میانه را عقب مانده و مسلمان را مرتجع و وحشی و این روزها تروریست می خوانند! تاریخ، چنین توطئه های سازمان یافته علیه مردم این خطه، علیه مسلمانان و علیه بشریت را رد می کند و گواهی می دهد که تاکنون رسالت و سیاست و فرهنگ متمدنانه ای در غرب پدید نیامده، تا قضاوتی قابل اعتنا ارائه دهد. مدیران و رهبران آن جوامع، هنوز همان بربران، فرانک و اسلاواند که اینک گرزهای خود را با بمب های هدایت شونده ی لیزری تعویض کرده اند، به جای قایق های کوچک چرمی، ناوگان های هواپیما بَرِ اقیانوس پیما دارند و تجاوز به جهان را، در جای تجاوز به قبیله ی همسایگان گذاره اند. ما با تمدن بدون نقاب آن ها، آن گاه که بر سر تقسیم منافع جهان –و نه گسترش تمدن- به فاصله کوتاه، در نیمه نخست قرن بیستم، دو بار با یکدیگر جنگیدند و پنجاه میلیون جسد باقی گذارند، آشنا هستیم. تا 500 سال پیش، غرب که در آن زمان به معنی اروپا بود، هنوز حمام کردن نمی دانست، و خرده ریزهای علم مشرق زمین را از سفره های دانایی بر می چید، که در همان دوران شرق بر میراث سلیم محمد(ص) پایدار بود و رشد طبیعی خود را ادامه می داد.

پنج سده پیش، غرب، انباشت عظیم ثروت و ذخایر را، که از فروش بهشت به دست آورده بود، برای سرمایه گذاری جهت تصرف سرزمین های دیگر در آفریقا و آسیا تجهیز کرد. افریقا را سورزاندند، بومیان اش را کشتند، ثروت اش را چپاول کردند و معادن طلا، الماس و زغال سنگ و بعدها اورانیوم و نفت و مزارع کائوچو، قهوه و موز به تصرف تفنگدارانش در آمد. آن سرزمین های وسیع، آباد، زیبا و ثروتمند، که با امکانات جغرافیایی و رشد موزن خود پیش می رفت، طی چند قرن، به آفریقای امروز بدل شد، که خطه ای قحطی زده است، دست به گریبان بیماری و فقر، با طبیعتی تخریب شده، دولت هایی غالباً دست نشانده.

آن چه را درباره حَملات و تجاوزات مسلمین بر ملل دیگر، مورخان غربی و غربگرا نوشته اند، سخنانی بی سند و لبریز از جعل و دروغ و فریب کاری است. برای لمس آسان تر این حقیقت، کافی است به گواهی وجدان و عکس العمل ملت های جهان مراجعه کنیم. هیچ ملتی، اعم از مسلمان و غیر آن، مسلمین را شماتت نمی کند. هیچ سرزمینی مسلمین را مسئول نا به سامانی های قومی و ملی خویش نمی شناسد. هر ملتی که در 1400 سال پیش مسلمانی را اختیار کرده، هنوز هم مسلمان است و کسی قادر نیست سابقه ای از تجاوز مسلمین، با ادله ای صحیح و سالم، به تاریخ ارائه دهد.

اما در مناطق کثیری از جهان، آمریکایی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها، آلمانی ها، ایتالیایی ها و روس ها را نفرین می کند و مسئول تجاوزات و جنایات بی شماری می شناسند که در سده های اخیر بر مردم جهان روا داشته اند. امروز اندیشه های هوشیار سرزمین های غربی هم، گذشته خود را نمی پسندد. افتخار مسلمین است که در حیات و حضور اسلام، و به بهانه ی آن، پیکر تمدن انسانی را مجروح نکرده اند، حقوق هیچ ملتی را به خانه ی خویش نبرده اند، پیوسته با توانایی طبیعی خویش پیش رفته اند، دعوت به مسالمت و تسلیم به خرد را ندا داده اند و به اسلوب زندگی دیگران حتی دشمنان خود احترام گذارده اند.

اینک در گمان و بیان بسیاری از غیر مسلمانان و نیز مسلمانانی که داستان های رسوخ اسلام به جهان را خواسته یا ناخواسته وبه اشتباه از مسیر شمشیر کِشی های مجاهدان عرب مسلمان پذیرفته اند،اسلام دین خون ریزی، مکافات دهی، دست بری، گردن زنی، رجم و تخریب جاهلانه فرهنگ ماقبل خویش شناخته می شود!!!!! غربی ها از ظهور تزهای جدید تاریخی برای شرق میانه هراسان اند؛ چون تاریخ ساختگی برای مسلمانان و اعراب به دست غرب را رد می کند.

آیات قتال، در قرآن عظیم، به جنگ و خون ریزی بی منطق و گسترده متوجه نیست و تنها اجازه دفاع متقابل است که با تذکراتی سخت گیرانه صادر می شود و مقدم بر همه، به تکرار تاکید می شود که این اجازه، مجوز انتقام جویی بی لگام فردی و بهانه ی حساب رسی شخصی نیست و شرط نخست آن، لزوم ایجاد امکان تبلیغ و دفاع از راه خداست. آیات قتال در قرآن مراعات دیگران و پرهیز از کین توزی را سفارش و مقابله به مثل را رد می کند. « با آنان که قصد فتنه گری بدتر از آدم کشی، قتل و نفی شما را دارند، بستیزید، مشروط بر آن که در راه خدا و بدون زیاده روی انجام شود، که خداوند زیاده روی را دوست ندارد. در کنار مسجدالحرام با کسی ستیزه نکنید مگر این که در همان محل قصد ستیز با شما را داشته باشند و اگر آنها حرمت ماه های حرام را نگه داشتند شما هم حرمت ماه های حرام را نگه دارید. مقابله ها تا مرحله ای است که از فتنه گری دست بردارند، اگر دست برداشتند شما نیز دست بردارید. برای استقرار دین خدا فقط به اندازه مجاز مقابله کنید به اندازه ای که به شما ستم رفته»(بقره، آیات 190 تا 195). آیه 39 سوره حج، آیه 12 سوره آل عمران، آیه 111 آل عمران، آیه 22 سوره فتح، آیه 195 سوره آل عمران، آیات 8 و 9 سوره ممتحنه، خداوند سفارش می کند که بی جهت نباید همه را دشمن فرض کرد و حتی رافت و ملاطفت و دوستی با غیر مومنی که عملاً در مقابله با اسلام نکوشیده را سفارش می کند و حساب آنها را از دشمنان کافر، مشرکین و مخالفین سیاسی و نظامی جدا نگه می دارد و این است نگاه اسلام به جوامع انسانی و سفارشات مکرر قرآن به رعایت دیگران و اجابت انصاف و بسط مهربانی و هماندیشی و پرهیز از جدال و خونریزی، تا آن جا که ممکن باشد.

چندین قرن است که مورخین غربی و غربگرا، در فضا و فرصتی بلامنازع، علیه هستی و هویت مردم ما و علیه فرهنگ قرآنی مسلمین، عربده می کشند، دستگاه های تبلیغاتی در اختیار دارند و بنا به رسمِ سنتِ دشمنانِ حقیقت، در این هجوم جدید، بی شرمانه بر حجم دروغ های خود می افزایند. مقصد و مرکز و میدان اصلی این ستیزها، آلودن فرهنگ ملی ما، به این تصور واهی، بی منطق، نامنطبق با واقع است که گویا ایران از زمان ظهور اسلام به قهقرا می رود، مسلمین عقب مانده اند و به فرمان قرآن، جز ریختن خون رسالتی نداشته اند. چنان که هنوز شاهدیم کسان بسیاری آشکارا قوم عرب را، جاهلانی مطلق و محض می گویند!!!!!

 سوره های مدنی، _برای نمونه آیات 119 و 151 از سوره بقره-آشکارا نوع و حد اختیار پیامبر گرامی در انتقال پیام الهی و تقابل با منکران را بیان و روشن می کند که حکمت خداوند، بر نیاز باز سازی انسان، از راه متابعت از پیام های قرآن، به دعوت صبورانه درازمدت و توأم با بزرگواری و رحمت، مشرف و مسلط و آگاه بوده و هر انکار و جدال و رد و مزاحمتی نسبت به آموزه های نوین اسلامی را، از سوی ظالمان و مشرکان و منکران، طبیعی می گرفته است. به راستی که ما در سراسر کتاب خدا نه فقط توسل به اجبار را، در پذیرش راهنمایی های قرآن و دین مبین اسلام نمی یابیم، بل سایه هایی از همین دست توصیه و سفارش اکید به رعایت و بیان صبورانه را در تمامی سوره های مدنی سراغ داریم.

مورخی که قرآن را به عنوان تنها سند دست اول و درست و همزمان، برای کشف مسائل و رخ دادهای صدر اسلام، با ایمان تمام، مطالعه و بررسی می کند، به یقین می رسد که نگارش برخی کتب تاریخی، نه با مدد از متن متین و کبیر قرآن، که تصویر کاملی از مسائل صدر اسلام تا زمان وفات پیامبر را با امانت تمام، عرضه می کند، بل غالباً به وسیله دشمنانی پنهان و غربگرا، با این قصد که تاریخ و سیاست و فرهنگ اسلام را به ستیز خویی و حق کشی و تخریب و تحریق و قتل و عام و معبد و مدرسه سوزی بیالایند، نوشته شده اند. این ها سعی بر آن دارند که پندار سلطه اسلام به وسیله شمشیر را پراکنده کنند.

نگاه به قرآن و نگاه مورخانه بر سندی مطمئن و همزمان از وقایع دوران حیات پیامبر در انقلاب کبیر اسلام در حساسترین مسائل اجتماعی ملی و جهانی راه گشا است. هدف محقق نباید تنها این باشد که کتاب خدا را عابدانه قرائت کند، بلکه هدف مهمتر باید این باشد که کاشفانه در آیات آن به دنبال حوادثی باشد که در فضای طلوع اسلام رخ داده است. مقصد نهایی و اصلی قرآن و نازل کننده آن، تنها تمرین های مسابقه وار در عرضه و ارائه آن با الحان فنی بسیار خوش، و گرچه مطبوع و موثر نیست. قرآن برترین و دقیق ترین و همزمان ترین سند تاریخی قابل رجوع در باب سال های نخست طلوع اسلام برای هر اهل تحقیقی است و در صورت مبنا قرار دادن قرآن، اثبات ادعاهای مورخان غربی برای تخریب دین مبین اسلام و این که اسلام با شمشیر و نه با آزادی و ایده پیشروی کرده، برای غربیان به تمامناممکن می شود. قرآن نه فقط چنان که وانموده اند، جنگ نامه نیست، بل جز به مصالحه و مراقبه و مسامحه ندا نمی دهد، مدعیان پیوستن به اسلام باید آن را کتاب بالینی خود بگیرند و چندان به تکرار و به دقت بخوانند تا در جزییات امور روزانه و در ارتباط با دیگران، از زن و فرزند و همسایه و مسافر و مشتری و حاکم و ظالم و مشرک و مومن، فرامین آن منظور شود و فراموش نکنیم که میزان سنجش اعمال ما، پیوسته در دست خداوند است، از ستم و طغیان و ندیده انگاری حقوق دیگران و دل بستگی به دنیا و دارایی های آن دست 

1
1