«تعدیل در معیار جمعیتی برای صدور رأیِ ویژه بودن شهرستان میانه و شهرستان شدن ترکمنچای بلند نگرشانه و منطقی است»
«تعدیل در معیار جمعیتی برای صدور رأیِ ویژه بودن شهرستان میانه و شهرستان شدن ترکمنچای بلند نگرشانه و منطقی است»
یاور احمدپور ترکمانی
تعدیل در معیار جمعیتی و کنار آمدن با جمعیت فعلی برای ارتقاء میانه به فرمانداری ویژه و ترکمانچای به فرمانداری منطقی تر است. اما هدف از تعدیل چه می تواند باشد؟ این تعدیل در جهت منافع چه کسانی می تواند عمل کند؟ در ارتباط با موضوع جمعیت میانه و ترکمانچای سوال تنها این است که چه چیزی، در چه سطحی و با چه سرعتی دگرگون می شود، بلکه سوال اساسی این است که تغییرات با چه وسعت و قلمرو و جهتی در شرف تکوین است. تنها در این چارچوب است که می توان با ریزبینی و دقت و وسواس برای شناخت دقیق مسئله «فرمانداری ویژه میانه» و «فرمانداری ترکمانچای» راه حل های مناسب را جستجو کرد.
در این نوشته، تغییرات شهرستان، از منظر جمعیتی و با جهت گیری منفی همراه با تخلیه کامل روستاها به همراه اثرات آن بر توسعه ملی پرداخته می شود. با نگاه تاریخی به روند تخلیه جمعیتی از شهرستان میانه و بخش ترکمنچای، احتمال تأمین شرط جمعیتی تا حدودی بعید می نماید و این مسئله بیشتر برای ویژه بودن شهرستان میانه ملموس تر است. نگاهی به تحمیل هزینه های ملی چنین تخلیه ای، که قریب به اتفاق آن از روستاها بوده است، تعدیل در معیار جمعیتی را منطقی تر می نماید تا از طریق تدارک پاره ای از امکانات در منطقه، الزامات و پیش نیازهای استقرار جمعیت فعلی و انصراف از مهاجرت آنها و احتمالاً باز گشت برخی از عزیزانی که قبلاً در راستای تحقق بخشی به اهدافشان مهاجرت کرده اند را منجر شود.
تعداد خانوارهایی که در سال های اخیر از روستای کوجکی مثل خواجه غیاثِ ترکمنچای به دو شهر قم و حصارک مهاجرت کرده اند طبق اعلام تعدادی از روستا نشینان، بالغ بر 500 خانوار بوده اند. یا مهاجرین از شهر ترکمنچای آن هم تنها به شهر فردیس بالغ بر رقم پیش گفته است.
در صورت بی توجهی به چنین مسائلی، هزينه بسيار غير متعارفي به کشور تحميل مي شود كه از منظر هزینه، اگر مثلاً 10 درصد از اين هزينه ها از ابتدا به صورت برنامه ريزي شده در خدمت جامعه روستايي و بخش کشاورزی و شهرهای کوچک در آید اوضاع بهبود می یابد. تدارک امکانات رفاهی نسبی از طریق ارتقاء موقعیت شهرستان می تواند یکی از راهکارهای برخورد با پدیده و معضل مهاجرت باشد. اگر با پديده بيكاري مواجه باشيم و نقطه عزيمت را شهر ها بزرگ قرار دهيم، به ازاي هر يك فرصت شغلي كه در این شهرها ايجاد مي كنيم، سه نفر به مهاجرين روستايي افزوده مي شود. پديده تراكم جمعيتي غير عادي، مصداق اين واكنش مي باشد. سر شماري سال 1385 به خوبي نشان مي دهد كه با وجود اينكه ما يك تحول خيلي بزرگي به سمت افزايش جمعيت شهري داشته ايم، اما در عين حال از كل اين جمعيت شهري بيش از 50 درصد فقط در 7 شهر متمركز شده است. اين چنين مسائلي بازتاب هاي آن موارد هستند. در برخي از كشورها ي جهان سومي نيز، پديده حاشيه نشيني شهري، حتي شهرهاي درجه دوم را نيز تحت تاثير قرار داده است. يعني مثلاً حاشيه نشيني شهري و اقتصاد سياه و بزه كاري هاي گسترده ناشي از آن را اگر در کشورها جهان سوم ملاحظه كنيم، اين كشورها مجبور مي شوند از بابت اين مسائل خيلي هزينه كنند. اما اگر اين هزينه ها در چارچوب يك برنامه توسعه هزينه شود، به جاي اينكه اين هزينه ها صرف گرفتن قاچاقچي ها و مجرم ها و از اين قبيل شود، اين هزينه ها صرف تقويت بنيه توليد ملي، مهار بحران محيط زيست و از اين قبيل مي شد.
ناديده گرفتن این مسئله به همراه مهاجرت جامعه روستايي و بخش کشاورزی به معناي محروم ماندن ما از يك ظرفيت، براي توليد محصولات صادراتي و تجاری و از اين قبيل از يك طرف و پرداخت هزينه هاي خيلي سنگين و غير قابل جبران از طرف ديگر است. به نظر می آید در چنین شرایطی تدارک امکاناتاتی چند از طریق ارتقا موقعیت، به عنوان یکی از ابزارهای کاهش مهاجرت عمل کند و از تحمیل هزینه های غیر متعارف مهاجرت به نظام ملی بکاهد.