گفت و گو با فرهیختگان: آقای سیرانی (قسمت اول)
گفت و گو با فرهیختگان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی(1381)
زندگینامه :
علی سیرانی سال 1325 شمسی در شهرستان میانه متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زادگاه خود به پایان برد و دوره خدمت نظام وظیفه خود را نیز بعنوان سپاهی دانش سپری کرد سپس در سال 1347 در آموزش و پرورش شهرستان بیجار گروس استخدام گردید. پس از چهار سال خدمت در شهرستان مذکور به زادگاه خود انتقال یافت و همزمان با انتقال ، از دانشگاه در رشته ادبیات فارسی پذیرفته شد و پس از اتمام تحصیل خود بعنوان دبیر در دبیرستانهای میانه به خدمت خود ادامه داد و سرانجام سال 1376 به افتخار بازنشستگی نایل آمد.
- استاد اجازه بدهید تا بحث را با شرح کوتاهی از زندگی شما آغاز کنیم.
در شهرستان میانه به دنیا آمده ام به سال 1325 شمسی. پدر و مادرم بی سواد بودند اما پدرم در عین بی سوادی به درس و مدرسه علاقه ی وافر داشت لازم به تذکر است که ما چهار برادر و دو خواهریم و فرزند سوم من هستم. مثل بچه های دیگر در هفت سالگی به مدرسه رفتم دوران ابتدایی و دبیرستانی را در زادگاه خود به پایان رسانیدم و دوران دانشگاهی را در شهرستان تبریز ، از آنجا که سرنوشت هر کسی به طریقی رقم خورده است، من نیز از این موهبت خداوند به دور نبودم. در سال 1344 که در کلاس ششم ادبی بودم، پدرم را از دست دادم و در سال 1347 که اولین سال خدمتم بود مادرم را از دست دادم و این مشیت الهی بود که از محبت آن دو ، محروم بمانم به سال 1359 شمسی ازدواج کردم و همسرم دارای مدرک دیپلم می باشد و ثمره این ازدواج، چهار فرزند که اولی پسرم حسین است که پشت کنکوری است و دختر بزرگم فرناز که پیش دانشگاهی می خواند و دختر دوم من الناز که در کلاس دوم راهنمایی است و نسترن دختر سوم من است که در کلاس سوم ابتدایی درس می خواند ناگفته نماند که الناز و نسترن در حفظ قرآن و مفاهیم مدت سه سال متوالی است که مقام اول را کسب کرده اند و از این بابت نیز سپاسگزار خداوند می باشم شکر خدای را که زندگی تقریباً راحت داریم.
- خاطره ای از دوران معلمی خود را بنویسید.
خاطرات دوران معلمی بسیار است و یکی دو تا نیست از خاطرات جالب دوران تدریس من یکی این است که در دبیرستان بوعلی سینا اتفاق افتاد معمولاً بنده بیشتر در کلاسهای سوم و چهارم تدریس می کردم در آن روزگار در کلاس سوم تجربی کتاب تاریخ، ادبیات گونه بود و مجموعه ی شعری در این کتاب آمده بود بنام ((بت شکن)) در مورد حضرت ابراهیم (ع). در این درس واژه ای آورده بود که آن کلمه واژه ی ((تیپا)) بود.
و من به دانش آموزان گفته بودم که بچه ها تیپا یعنی با نوک پا ضربه زدن و دانش آموزان نیز تقریباً در سطح بالا بودند گویا آقای مدیر کل جهت بازرسی آمده بودند و از دبیرستان بوعلی نیز بازدیدی داشتند. آقای سلیمانی مدیر و آقای مسلمی ناظم و یکی دو نفر از همکاران اداری که ایشان را همراهی می کردند آمدندبه کلاس بنده، و آقای مدیرکل شروع کردند به پرسش که کاش نمی کردند. آمدند بالای سر یکی از دانش آموزان بنام فرید عسگری که ایشان بعداً شهید شدند به ایشان گفتند این مجموعه شعری را بخوان ایشان نیز به زیبایی خواند تا رسیدند به کلمه ی ((تیپا)) معنی کلمه را پرسیدند و ایشان نیز به درستی جواب دادند اما آقای مدیر کل نپذیرفتند و معنی دیگر گفتند که اصلاً در ارتباط با آن کلمه و واژه نبود من مردد ماندم چرا که دیدم دانش آموزان نگاهشان به من است آمدم بگویم که آقای مدیرکل دانش آموز درست پاسخ دادند دیدم که ایشان از قد و قواره ی بسیار بلند و بالا برخوردارند خراب می شوند و اگر سکوت نمایم اعتماد دانش آموزان سلب می شود به مشورت و صلاح دید آقای مسلمی ناظم، دندان روی جگر گذاشتم و حرفی نزدم تا اینکه ایشان تشریف بردند اما من به دانش آموزان گفتم که بچه ها فرید درست معنی کردند و اگر من سکوت کردم نخواستم ایشان خراب شوند. برای این که درستی گفته خود را به اثبات برسانم به خود فرید گفتم برو فرهنگ معین را بیاور و من همان واژه را یکی یکی به دانش آموزان نشان دادم و این یکی از خاطرات جالب دوران ندریس من بود و ناگفته نماند که بعد از گذشت چند روز تقدیرنامه ای از ایشان دریافت کردم و علتش هنوز هم برای من مبهم مانده است.
- در حال حاضر با معلمان دوران تحصیل خود ارتباط دارید میزان و نحوه ارتباط ذکر شود.
البته که خیر، چونکه بیشتر ایشان به رحمت ایزدی پیوسته اند و خدا همگی را بیامرزاد زیرا هر چه داریم از برکت وجود آنها داریم باید سپاسگزاری کنیم و یکی دو نفر نیز در قید حیات هستند که خداوند عمرشان بدهد و میزان ارتباط ما به سلام و علیک و احوالپرسی خلاصه می شود و رابطه چندان نزدیک نداریم.
- آیا از دانش آموزان خود که به مدارجی دست یافته اند اطلاعی دارید؟ با شما ارتباط دارند؟
بلی، دانش آموزانی که بنده در خدمت ایشان بوده ام ، بسیار بوده اند که عده ی بیشتر آنها همکار دبیرستانی هستند و عده ای در رشته های مختلف پزشکی موفق شدند و مطب پزشکی دایر کرده اند و حتی بعضی از ایشان تخصص نیز دارند واقعاً به بنده محبت دارند و عده ای بعنوان ریاست آموزش و پرورش مشغول خدمت هستند و چند تن نیز به مدارج عالی کشوری رسیده اند و بعضی ها نیز به مقام استادی رسیده اند و در دانشگاهها مشغول تدریس می باشند و گاه گاهی تلفنی احوالپرس دارند و مایه مباهات بنده هستند.
- در اوقات فراغت به چه نوع فعالیتی می پردازید.
اگر فراغتی دست دهد تعارف نمی کنم بیشتر به کتاب خوانی خود را سرگرم می کنم و یا به مسایل درسی فرزندانم رسیدگی می کنم البته مادر بچه ها در این کار پیشقدم هستند و گاهی نیز احتیاجات خانه را تهیه می کنم.
- مطالعات مورد علاقه تان در چه زمینه است؟
بیشتر در ارتباط با مسایل درسی است و بیشتر دیوانها و متونهای ادبی که هم علاقه دارم و هم در ارتباط با مسایل درسی است خود را سرگرم می کنم و کتابهای تاریخی نیز بسیار خوانده ام و می خوانم و گاهگاه نیز خود را با مطالعه ی نهج البلاغه مشغول می نمایم.
- چه روشی برای شناسایی و تشویق دانش آموزان خلاق بکار می برید؟
من چون بیشتر در کلاسهای دبیرستانی تدریس کرده ام از این جهت می گویم که اگر بشود بین دانش آموزان رقابت ایجاد کرد آن هم رقابت سالم ، دانش آموزانی که استعداد و خلاقیت دارند در این صورت می توانند بیشتر خود را نشان بدهند و این بهترین رمز موفقیت هم برای دانش آموزان و هم برای معلم است.
- برای برقراری ارتباط بین دانش آموزان (بر اساس اصل سازگاری اجتماعی، محبت و مدارا) چه روشهایی را پیشنهاد می کنید؟
بنظر من بهترین روش برای ایجاد ارتباط سالم و درست ، بین دانش آموزان که توام با تفاهم و همکاری باشد این است ، دانش آموزان را به گروههای چهار و پنج نفری تقسیم کرد و از آنها تکلیف خواست و این عامل سبب می شود که آنها دسته جمعی و بصورت گروهی عمل می کنند. علاوه براینکه تکلیف خود را عمل کرده با یکدیگر صمیمی و مهربان نیز می شوند و این بهترین روش برای ارتباط سالم و تفاهم بیشتر در میان دانش آموزان است اگر بتوان آن را گسترش داد و بازتر عمل کرد.
- راهبردهای توسعه و تعمیق باورهای دینی و تزکیه ی دانش آموزان چیست؟
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج
معلم یک الگوی اساسی دانش آموزان است از آنجا که تمام حرکات و سکنات معلم زیر ذره بین حساس دانش آموزان قرار می گیرد پس معلم بایستی مانند هنرپیشه ای ماهر باشد تا تصویر ذهنی که از خود در دانش آموزان ایجاد می کند درست و مثبت و منطقی باشد و تاثیر پذیری خوب و مطلوب خواهد بود معلم مانند معمار ماهری است که بجای ساختمانهای محکم شخصیت دانش آموزان را می سازد و این باید طوری باشد که در مقابل تاثیر پذیرهای منفی مقاومت کند پس معلم باید ایمان قوی و محکم داشته باشد و از تزکیه نفس برخوردار باشد و صاحب آن چنان کمالات و آراستگیهایی باشد تا الگوی مناسب برای دانش آموزان باشد و از وظایف اوست که عقیده و باورهای دانش آموزان را قوت بخشد و آنها را با قرآن و پیامبران و بزرگان دین و زندگی آنان آشنا سازد تا در صراط مستقیم قدم بردارند و بیراهه نروند.
ســـحـــرم دولــت بـیـدار بـه بـالـیـن آمـــــد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدمی در کش و سر خوش به تماشا بخرام تـا ببینی کـه نـگارت بـه چـه آیین آمد
مـــژدگـانـی بـده ای خـلـوتـی نـافـه گـشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
* * *
ادامه در قسمت دوم در لینک زیر :
http://www.miyanali.com/miyanehpix/48
منبع :
مهر معلم 2
تاریخ چاپ : 1381
عکس : محمد علی جدید الاسلام
ناشر : ناشر : سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی - ستاد بزرگداشت مقام معلم
مطلب مرتبط : معلمان پیشکسوت و نمونه میانه