درد نان - غم فرهنگ - ميوه هاي كال
اين روزها هر جا كه مي روي توي تاكسي كه پا ميذاري چند تا جمله ميشنوي - بنزين گرون شد - نون 60 تومن شد - گاز آزاد شد و غيره و من تنها توي خودم فرو مي روم كه به هر حالت گرسنگي و گراني و فقر را مي توان تحمل كرد اما بي فرهنگي و استحاله فرهنگي خيلي خطرناك تر است مسيري كه ما به سرعت داريم آن را مي پيمائيم - احترام متقابل - فرهنگ شهر نشيني - فهميدن حقوق همنوع - شعور زندگي شهري - رعايت خط و مرزها - جايشان خيلي كم رنگ شده است راستي چقدر ما داريم از هم دور مي شويم افسوس كه غم نان انگار نمي گذارد - غم هاي ديگر را احساس كنيم.