فضای سبز میانه، قربانی همیشگی سوءتدبیرها
فضای سبز میانه، قربانی همیشگی سوءتدبیرها
صبح امروز خبر کلنگ زنی مرکزی فرهنگی برای بازنشستگان گرامی در پیامک ها منتشر شد که موجب خرسندی علاقمندان به توسعه و پیشرفت شهرستان میانه شد و نور امید را در دل های غبار گرفته سالخوردگان ارزشمندی که سرمایه های تجربی و پشتوانه های معنوی جامعه هستند تاباند اما این خبر در متن خود خبر از اتفاق ناگوار دیگری می داد که در کمال تأسف موجبات یأس و نا امیدی و غم و اندوه دلواپسان حال و آینده این شهر را در پی داشت.
در خبر این رویداد گفته شد که محل کلنگ زنی و احداث این مرکز جایی در مجاورت جایگاه سوخت CNG خواهد بود. همان جایی که بارها و بارها در تریبون های مختلف و به انحاء گوناگون گفته شده که کاربری آن در طرح تفصیلی شهر "فضای سبز" است و قرار است بستری برای اجرای کمربند سبز شهر در نوار ساحلی رودخانه شهرچایی باشد.
در این که دایر شدن مرکزی فرهنگی تفریحی برای بازنشستگان گرامی در نفس خود یک موهبت میمون و یک قدم ارزشمند در افزایش امکانات و پتانسیل ها و ظرفیت های مثبت شهرستان خواهد بود کمترین شک و تردیدی نیست و باید به فراهم آورندگان امکان اجرای آن دست مریزاد گفت، اما آنچه در این میان حائز اهمیت و قابل توجه است اقدام ناپسند دیگری است که در جریان تصمیم گیری ها برای عملی نمودن این حرکت صورت گرفته است.
از قدیم الایام یک رویه غلط در شهر میانه رایج بوده است که بر اساس آن هر زمان که مسئولان محترم در تأمین زمین مورد نیاز برای طرح های ساختمانی ادارات و نهادها در تنگنا قرار می گرفتند بلافاصله سراغ بی دفاع ترین پاره تن این شهر رفته و در سکوت و انفعال تأسف بار شهرداری (به عنوان اصلی ترین حافظ و پاسبان عرصه های سبز شهری) تکه ای از پیکره مظلوم فضای سبز شهر میانه را همچون گوشت قربانی جدا کرده و به خورد تیرآهن ها و سنگ و سیمان و ستون های تیره می دادند تا دیوارهای بی توجهی به نیازهای اصلی و اساسی شهروندان این دیار هم چنان بالا و بالاتر رود و بسترهای سلامت روحی و جسمی کالبد این شهر هم چنان مورد هجمه و تخریب قرار گیرد.
با نگاهی گذرا به نقشه شهر و مشاهده بافت متراکم و به هم فشرده ساختمان ها و ابنیه شهری در هسته مرکزی و حتی نقاط نوبنیاد شهر که عاری از پوشش گیاهی و فضای زنده است می توان به وسعت این بی توجهی و سهل انگاری ها پی برد و دریافت که چگونه حقوق مسلم مردم و کودکان و سالخوردگان این شهر در پای بی مسئولیتی های متولیان مدیریت شهری قربانی شده و زیبایی و نشاط طبیعی از کالبد این شهر رخت بربسته است.
هر زمان که اداره یا نهادی نیازمند زمین برای احداث ساختمان بوده یا هر وقت که شهرداری در تنگنای مالی و بحران تأمین بودجه جاری و پرداخت حقوق پرسنل خود قرار گرفته بی دریغ نگاه ها به سوی زمین هایی متوجه شده است که علی القائده می بایست نقش ریه های تنسی را در میان دود و دم ماشین ها و هیاهوی آهن و آدم برای ساکنان آن ایفا نمایند و سلامت و زیبایی را به محلات آن هدیه کنند.
اما چنین نشده و دریغ و صد افسوس که با وجود همه این رخ دادهای ناگوار و تأسف آور امروز هم شاهدیم که چگونه یک بار دیگر بخشی از عرصه گرانقیمتی که قرار بود مرحمی بر آن همه زخم های دردناک و جبرانی هرچند اندک بر آن کوتاهی های تاریخی باشد در سایه خواب عمیق کلیدداران خفته شهر تکه پاره می شود و پس از استقرار نامبارک جایگاه CNG و ساختمان جدیدالاحداث دیگری که گویا قرار است مجتمعی ورزشی باشد، اینبار هم دیوارهای بتنی ساختمان دیگری به نام بازنشستگان معزز و به کام بهره برداران سیاسی آن از دل آرزوهای دیرینه مردم نجیب و سربه زیر این شهر سر بر افلاک می کشد.