- ارسال کننده: اسماعیل مختاری تاریخ: ۹۰/۰۹/۱۱

((هدف انسانلارین آگه لیگیدی)) گفتگو با آقای رحمانی


به نام خدا
سلام
انتشار دومین رمان آقای رحمانی از نویسندگان و شاعران معزز شهرمان، بهانه ای شد تا گفتگویی در مورد اولین رمانشان ((سلطان جاده ها)) که حدود دو سال پیش منتشر شده است داشته باشیم.

آقای رحمانی بازتاب انتشار رمان اول تان چطور بود؟

در سطح شهر میانه استقبال چندانی نشد و بالاخص از سوی مسؤولان، اما در شهرهای دیگر مانند شهرستان کرج(محل ناشر) بازتاب گسترده تری داشت طوری که تماسهای متعدد تلفنی و پیامک تبریک از طرف خوانندگان داشتم که خواستار توضیح در مورد واقعی با غیر واقعی بودن شخصیتها و انتشار ادامه آن بودند.
استقبال خوبی از طرف ناشرین صورت گرفت که درخواست می کردند این قصه ادامه داشته باشد و حتی پیشنهاد پیش خرید آثار بعدی ام را داشتند.
غیر از شورای محترم شهرمیانه که چند جلد از کتاب را خریداری کردند توجه مناسبی از مسؤولان فرهنگی شهرمان ندیدم. اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی هم چندین جلد برای استفاده در کتابخانه های زیر مجموعه شان تهیه کردند.

آقای رحمانی، رمان ((سلطان جاده ها)) در خارج از مرزها هم دیده شده و تاثیراتی داشته، در این مورد هم توضیح دهید.

این کتاب از طرف انتشاراتی به جمهوری آذربایجان هم ارسال شده بود که مورد استقبال قرار گرفته بود ولی بخاطر آنکه از آقای سید جعفر پیشه وری (رهبر فرقه دموکرات آذربایجان) به نیکی یاد نشده بود از سوی پانترکهای باکو مورد انتقاد قرار گرفته و مانع فروش آن شدند. در این مورد افرادی از جمهوری آذربایجان به ملاقات این جانب آمدند و خواستار حذف چند سطر از کتاب که مربوط به ماجراهای فرقه دموکرات بود، شدند. اما اینجانب قبول نکردم و به آنها گفتم آقای پیشه وری معصوم نبوده و مرتکب اشتباهاتی شده اند و من نمی توانم حقیقت را فدای مصلحت شما نمایم.

درخواست آنها بطور جزئی تر چه بود؟

آنها خواستار حذف قسمتی از رمان که مربوط به زمان خروج فرقه دموکرات از ایران بود شدند و نمی خواستند افراد قشون فرقه عامل دزدی معرفی شوند، وعده های ضمنی هم می دادند که مورد پذیرش واقع نشد.

شما درضمن داستان اشاره به غارتهای افراد شکست خورده فرقه دموکرات از روستاها هنگام فرار به سمت روسیه کرده اید که این موضوع خوشایند بعضی نبوده و نمی خواستند چهره ی فرقه حتی در یک رمان خدشه دار شود، آیا این اتفاق واقعیت داشت؟ یا جزو قسمتهایی از رمان بود که بصورت تخیلی در آن وارد کرده بودید؟

حقیقت تلخی بود که باید بپذیریم و در این ماجرا در این منطقه تنها روستای ماهی آباد (مئی هاوا) بوده که در مقابلشان ایستادگی کرده بود. به استناد گفته های شاهدان ماجرا که یکی از آنها پدربزرگ اینجانب بود افراد روستا به مقابله نظامی با آنها برخاسته بودند، حتی ارباب روستا مجبور شده بود روستای که(keh) را بفروشد و مهمات تهیه کند تا ماهی آباد را از دستبرد آنها حفظ کند.
این ارباب (امیر مؤتمن) مالک سه روستای ماهی آباد و ایشلق و که بود که برای حفظ دو روستا یکی را فروخته و صرف تهیه مهمات کرده بود و از روستاهای اطراف هم تفنگچی استخدام کرده بود.

استقبال از رمان جدیدتان، ((بازگشت ققنوس)) تا به امروز چگونه بوده است؟

این کتاب بعد از چاپ شدن مورد توجه توزیع کنندگان کتاب قرار گرفته بطوریکه خواستار تمام نسخه ها بودند تا در سطح کشور پخش نمایند و تعداد محدودی به خودم تحویل داده شد.

آیا آثارتان را به جشنواره های کتاب هم ارسال کرده اید؟

بله. رمان اولم را برای جشنواره کتاب سال تبریز ارسال کردم و پس از بررسیهای بعمل آمده، تلفنی اطلاع دادند که کتاب جزو برگزیدگان هست و حتماً به همراه خانواده و دوستان در جلسه اختتامیه حاضر باشید، اما در عمل چنین نشد.

چه درخواستی از مسؤولان و مردم شهرمان در مورد کتاب و کتابخوانی دارید؟

از مسؤولان می خواهم ترتیبی اتخاذ نمایند تا همه ساله در هفته ی کتاب، نمایشگاهی  از آثار نویسندگان شهرمان در مرکز شهر ترتیب دهند و در کنار آن جلسه نقد و بررسی آثار با حضور مؤلفین همشهری برگزار نمایند.

هدف اولمک دگیری ، قالماخدا دگیر
بو جهان گذراندا ، اوبا سالماخدا دگیر

نوح تک، عمر ائلیپ ، باشدا قوجالماخدا دگیر
 معامله اهلی اولوپ ، ساتماق و آلماقدا دگیر

هدف الله دی، اونون تک لیگیدی
هدف انسانلارین آگه لیگیدی

((حاج حسن رحمانی ماهی آباد))


هر نوع اشکال و ایراد نگارشی و محتوایی در مطلب فوق، بر عهده خودم می باشد. ارادتمند شما اسماعیل مختاری

مطالب مرتبط :

((بازگشت ققنوس)) سومین اثر و دومین رمان چاپ شده آقای رحمانی

منتشر شد : دو اثر از سه همشهری(مئهاوا)

گفتگو با نویسنده رمان ((سلطان جاده ها))

میانه ای های مؤلف(معاصر)

مطلب مرتبط : معلمان پیشکسوت و نمونه میانه


 

1
1